واردات

/vAredAt/

برابر پارسی: رسیده ها، درون آوری، درون برد، رسیده ها

معنی انگلیسی:
imports, incoming, letters, entries, importations, incoming letters

لغت نامه دهخدا

واردات. [ رِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ وارده و وارد. رجوع به وارده و وارد شود. || اصطلاحی است اقتصادی در برابر صادرات یعنی کالاهایی که از ممالک دیگر به کشور آید. متاعی که از خارج کشور آرند. هر چیزی که از خارج داخل گردد. ( ناظم الاطباء ). || حاصل و محصول. خراج و آنچه در خزانه دولت داخل گردد. || سرگذشت و اتفاق وواقعات و حادثات. ( ناظم الاطباء ). || از نظر عرفانی آنچه در دل صوفی درآید از اموری که بر دیگران پوشیده است. ( از یادداشتهای مؤلف ) :
گشاید دری بر دل از واردات
فشاند سر دست بر کائنات.
سعدی ( بوستان ).
رجوع به وارد شود.

واردات. [ رِ ] ( اِخ ) ( یوم... ) وقعه ای است بین بکر و تغلب و در آن بحیربن الحارث بن عیادبن مُرَة کشته شد و مهلهل درباره آن گفته است :
اَلیلتنا بذی حُسم انیری
اذا انت انقضیت فلاتحوری
فان یک بالذنائب طال لیلی
فقد ابکی من اللیل القصیر
فانی قد ترکت بواردات
بحیراً فی دم مثل العبیر.
هتکت ُ به بیوت بنی عباد
و بعض الغشم اشفی للصدور
و ابن مقبل آورده است.
و نحن القائدون بواردات
ضباب الموت حتی ینجلینا.
( معجم البلدان ).
ورجوع به مجمع الامثال میدانی و عقدالفرید ج 6 ص 74 شود.

واردات. [ رِ ] ( اِخ ) جایی است. ( منتهی الارب ). موضعی است در جانب چپ مکه هنگام رفتن به آنجا.( تاج العروس ). معجم البلدان ابوعبید السکونی گفته است. ربائع در چپ و سمیرا و واردات در راست آن قرار دارند و همه آنها دارای درخت سَمُر است و وجه تسمیه ٔسمیرا، هم به این مناسبت است. ( از معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) جمع وارده (وارد ) . ۱ - آنچه که داخل شود . ۲ - (اقتصاد ) کالاهایی که از خارج وارد کشور شود مقابل صادرات . ۳ - آنچه که وارد خزان. دولت شود خراج مالیات . ۴ - سرگذشتها واقعات ۵ - آنچه در دل صوفی خطور کند از اموری که بر دیگران پوشیده است : (( گشاید دری بر دل از واردات فشاند سدست بر کائنات . ) ) ( بوستان )
جاییست موضعیست در جانب چپ مکه هنگام رفتن بانجا .

فرهنگ معین

(رِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ وارده ، کالاهایی که از خارج وارد کشور می شود.

فرهنگ عمید

۱. آنچه از خارج به کشور وارد می شود.
۲. (تصوف ) [قدیمی] = وارد: گشاید دری بر دل از واردات / فشاند سر دست بر کاینات (سعدی۱: ۱۱۲ ).

دانشنامه آزاد فارسی

واردات (import)
کالا یا خدماتی که کشوری از کشور دیگر برای مصرف داخلی، یا به قصد فرآوری و صادرات مجدد خریداری می کند (مثلاً، صادرات هنگ کنگ به شدت وابسته به واردات است). واردات ممکن است عینی (کالا) یا غیر عینی (خدمات) باشد. چنانچه در کشور وارد کننده، در مقابل، اقدام به صادرات، آن هم با ارزشی معادل واردات، نشود، تعادل در تراز پرداخت ها برهم می خورد و چه بسا متعاقب آن، با حمایت هایی که از صنایع داخلی به عمل می آید (نظیر وضع تعرفه های وارداتی یا سهمیۀ واردات) محدودیت هایی بر واردات اعمال شود.

مترادف ها

importation (اسم)
ورود، واردات

import (اسم)
واردات، کالای رسیده، کالای وارده

فارسی به عربی

استیراد

پیشنهاد کاربران

سلیم
واردات: آوردنی، کالاهای آوردنی از هر جایی که ممکن باشد به زیستگاه خود.
درونش
🇮🇷 واژه ی برنهاده: آوردمان 🇮🇷
آوردن با واردات
در پارسی گاهی ( و ) به ( ب ) تبدیل میشه میشه مانند
وردار با بردار
اینور با این بر ( بر به چم طرف هست ولی به ور تبدیل شده )
آوردن آورده ها همان واردات است و از آنجایی که در پارسی واژه آوردن بیشتر معنا می دهد پس در نتیجه واردات عربی از آورده ها پارسی ریشه گرفته
...
[مشاهده متن کامل]

درون فرست /درون فِرِست/
دَرآورد
بر بنیاد پیشنهادهای از دید من، بسیار خوبِ کاربران در بالا از آن میان بویژه �وارت�، �درون آوردن�، �هَناوردن� ( �هَناورش� ) ، آمیخته واژه ی �دَرآورد� که بگونه ای کوتاه شده ی �درون آوردن� است را پیشنهاد می کنم.
...
[مشاهده متن کامل]

نمونه:
بر بنیادِ آمارهای این نهاد رسمیِ �باهماد اروپا�، ۲۷ هموندِ ( عضو ) این باهماد، در آغازین سه ماهه ی سال ۲۰۲۲، کم و بیش ۲۷۷ میلیون یورو درآورد ( واردات ) از ایران داشته اند که در سنجش ( نسبت ) با دور همانندِ پارسال، کم و بیش ۴۰⸓ افزایش نشان می دهد.

درود ُ سپاس
"درآیمان و فرستمان" بجای واردات و صادرات
کارواژه درآمدن، بهترین هماَرز برای ورود است که واژه درآمد نیز از آن بدست می آید، بن کنونی این کارواژه "درآی" است که با پسوند نامسازِ ( مان ) ، می توان واژه درآیمان را ساخت و بجای واردات بکار برد.
...
[مشاهده متن کامل]

-
همچنین کارواژه فرستادن بهترین هماَرز برای صدور است و از بن همین کارواژه می توان واژه ای ساخت بجای صادرات:
فرست - پسوند"مان" = فرستمان یا به ریخت کوتاهتر: "فرسمان"
-
این واژه ها یا هر واژه جایگزین دیگری، چه در اینجا چه برای واژگان بیگانه دیگر، شاید در آغاز ناآشنا و نامانوس به نظر برسند و برخی آدمهای پر ادعا هم در برابرش جبهه گیری کنند ولی پس از کاربرد در آموزش و رسانه ها، طولی نمی کشد که به واژه هایی آشنا و دوست داشتنی دگرگون می شوند.

دریافت.
پذیرش . پذیرش کالا
هَناوَردن = وارد کردن، to import
هَناوَرش، هَناوَرد = واردات ( در معنای اسم کُنش )
هَناوَرده = محصول وارد شده
هَناوَردِگان = واردات ( در معنای مجموعه چیزهای وارد شده )
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
...
[مشاهده متن کامل]

( روش ساخت 👇 )
‏{هَناوَردن: پیشوند �هَن� آوردن. در کل به معنای به درون آوردن.
�هَن� که دیسه ی کهنترِ �اَن� می باشد، پیشوندی است که معنای درون و داخل و . . . را می رساند. برای نمونه: انباردن/انباشتن ( به درون آوردن بار ) که هنباردن/انباشتن بوده است، اَندر، اَنگاردن/اَنگاشتن که هنگاردن/هنگاشتن بوده است ( به معنای تصور کردن، نگاره ای را به درون ذهن آوردن و . . . ) ، انباز و انبازیدن که هَنباز و هَنبازیدن بوده است ( به معنای شریک و شریک شدن، به درون بازی و فعالیت کسی رفتن و . . . ) و نمونه های دیگر}

واردات : از بیرون کشور به داخل کشور اوردن .

صادرات و واردات، رواندرونان و روانبرونان یا رواندرونها و روانبرونها
صادرات واردات، گسیلان درونان ، گسیلها و درونها ، رسیدان و برونان ، رسیدها و برونها ، دروناوان و بروناوران ، درونها و برونها . یکی از اینها و یا پیشنهاد دوستان را بکار میبریم پس از یک مدت ماناک و معنی صادرات و واردات میگیرند
واژه فنلاندی s�teill� ( سات ایلا ) به معنای صادرکردن - گسیل - فرستادن send out - radiateاست که از آن لغت ایرانی ساتر←صادر به دست آمده است. ممکن است لغت ساتر با ستاک پهلویک ساتونتن s�tunatan به معنای رفتن - بیرون رفتن همریشه باشد. بدینسان روشن میشود که صدور یک واژه جعلی است و جمع بستن سادر به شکل صادرات درست نیست. .
...
[مشاهده متن کامل]

لغت آریایی وارت به مانای اندرآمدن که امروزه در ایران وارد خوانده میشود ( وارد=زبده - کارکشته ) در زبان سنسکریت به شکل द्वारता dvAratA به معنای access - entranc - gateثبت شده است. بدینسان روشن میشود که ورود یک واژه جعلی است و جمع بستن وارد به شکل واردات درست نیست.

درون گسیل
درون آورد
درون آورد
دَربَرت
واژه پیشنهادی " اندرسپارش " از بن اندرسپاردن به معنای به داخل واگذاردن ، به داخل آوردن : از واژه " اندر" یعنی داخل و سپارش یعنی واگذاری.

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس