وادار
/vAdAr/
مترادف وادار: الزام، مجبور، ملزم، تحریص، تحریک، تشویق
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
بر انگیختن بر کاری داشتن
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
* وادار کردن: (مصدر متعدی )
۱. کسی را به کاری برانگیختن، تحریک کردن.
۲. مجبور کردن.
پیشنهاد کاربران
بران داشتن، سوق دادن
وادار : تیرک عمودی ( اصطلاحات ساختمان سازی و بنایی )