واد
لغت نامه دهخدا
واد. [ دِ ] ( ع اِ ) صورتی است از وادی. رجوع به وادی شود.
واد. [ دِن ْ ] ( ع اِ ) صورتی است از وادی ، مانند: قاض و داع. رجوع به وادی شود.
وأد. [ وَءْدْ] ( ع اِ ) آواز یا آواز بلند درشت. ( منتهی الارب ). آواز و گویند آواز سخت بلند چون صدای دیوار هنگام ویران شدن و جز آن و به همین معنی است وئید. ( از اقرب الموارد ). || هدیر شتر. || ( مص ) زنده در گور کردن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
آواز یا آواز بلند درشت . یا هدیر شتر یا زنده در گور کردن
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی وَادِ: وادی - محلی که سیلاب از آنجا میگذرد - دامنه کوههای بزرگ(به همین اعتبار شکاف میان دو کوه را نیز وادی میگویند ، و جمع این کلمه اودیه میآید.در مجمع البیان گفته : کلمه وادی به معنای دامنه کوههای بزرگ است ، البته دامنههای پایین که همه آبهای کوه در مواقع ...
معنی وَعَدَ: وعده داد
معنی وَعْدَ: وعده (کلمه "وعد" بدون همراهی با کلمه وعید هم معنای وعده خیر می دهد و هم به معنای وعده شر . ولی اگر هر دو با هم در کلامی بیایند ، وعد به معنای وعده خیر ، و وعید به معنای وعده شر خواهد بود.لذا خلف وعده مقبوح و زشت است ولی خلف وعید نشانه ی کرم و لطف به ...
معنی وُعِدَ: وعده داده شد
معنی یَهِیمُونَ: حیران و سرگردانند (کلمه یهیمون از هام - یهیم - هیمانا است و این واژه به معنای آنست که کسی پیش روی خود را بگیرد و برود ، و مراد از هیمان در هر وادی در عبارت "أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی کُلِّ وَادٍ یَهِیمُونَ"، افسار گسیختگی آنان در سخن گفتن است ، میخو...
ریشه کلمه:
ودی (۱۱ بار)
«واد» در اصل «وادی» بوده، و به معنای بستر رودخانه، یا محل عبور سیلاب ها، و گاه به معنای «درّه» نیز آمده; چرا که سیلاب ها از دره هایی که در کنار کوه ها است می گذرد. و در اینجا مناسب معنای دوم، یعنی دره ها و کوهپایه ها است; زیرا با توجّه به آیات دیگر قرآن که درباره این قوم سخن می گوید، و در بالا اشاره شد، قوم «ثمود» خانه های خود را در دامنه کوه ها می ساختند، به این ترتیب که سنگ ها را می بریدند و در درون آنها خانه های امنی ایجاد می کردند.
سیلگاه. دره. راغب گوید: وادی در اصل محل جریان آب است ودره را از آن وادی گفتهاند. طبرسی فرموده: وادی کرانه کوه است. مجرای بزرگ آب را نیز وادی گویند. و آن در اصل بزرگی امر است و خونبها را از آن دیه گویند که عطایی است در مقابل امر عظیم یعنی قتل. به نظر بعضی آن در اصل به معنی جریان است در مصباح گوید: «وَدَی الشَّیْء» یعنی جاری شد و وادی به معنی دره از آن است . درهای را نمیپیمایند مگر آنکه بر آنها نوشته شود. *. خدایا من ذریهام را در دره بی کشت اسکان دادم. در صحاح گویند: اغلب اوقات بکسره دال اکتفا کرده و یاء را حذف میکنند مثل . در آیه . مراد از آن طریقه و نوع است از انواع مدح و ذمّ و خیال و غیره. جمع وادی در قران مجید اودیه است . از آسمان باران نازل کرد درهها به اندازه و وسعت خود جاری شدند.
معنی وَعَدَ: وعده داد
معنی وَعْدَ: وعده (کلمه "وعد" بدون همراهی با کلمه وعید هم معنای وعده خیر می دهد و هم به معنای وعده شر . ولی اگر هر دو با هم در کلامی بیایند ، وعد به معنای وعده خیر ، و وعید به معنای وعده شر خواهد بود.لذا خلف وعده مقبوح و زشت است ولی خلف وعید نشانه ی کرم و لطف به ...
معنی وُعِدَ: وعده داده شد
معنی یَهِیمُونَ: حیران و سرگردانند (کلمه یهیمون از هام - یهیم - هیمانا است و این واژه به معنای آنست که کسی پیش روی خود را بگیرد و برود ، و مراد از هیمان در هر وادی در عبارت "أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی کُلِّ وَادٍ یَهِیمُونَ"، افسار گسیختگی آنان در سخن گفتن است ، میخو...
ریشه کلمه:
ودی (۱۱ بار)
«واد» در اصل «وادی» بوده، و به معنای بستر رودخانه، یا محل عبور سیلاب ها، و گاه به معنای «درّه» نیز آمده; چرا که سیلاب ها از دره هایی که در کنار کوه ها است می گذرد. و در اینجا مناسب معنای دوم، یعنی دره ها و کوهپایه ها است; زیرا با توجّه به آیات دیگر قرآن که درباره این قوم سخن می گوید، و در بالا اشاره شد، قوم «ثمود» خانه های خود را در دامنه کوه ها می ساختند، به این ترتیب که سنگ ها را می بریدند و در درون آنها خانه های امنی ایجاد می کردند.
سیلگاه. دره. راغب گوید: وادی در اصل محل جریان آب است ودره را از آن وادی گفتهاند. طبرسی فرموده: وادی کرانه کوه است. مجرای بزرگ آب را نیز وادی گویند. و آن در اصل بزرگی امر است و خونبها را از آن دیه گویند که عطایی است در مقابل امر عظیم یعنی قتل. به نظر بعضی آن در اصل به معنی جریان است در مصباح گوید: «وَدَی الشَّیْء» یعنی جاری شد و وادی به معنی دره از آن است . درهای را نمیپیمایند مگر آنکه بر آنها نوشته شود. *. خدایا من ذریهام را در دره بی کشت اسکان دادم. در صحاح گویند: اغلب اوقات بکسره دال اکتفا کرده و یاء را حذف میکنند مثل . در آیه . مراد از آن طریقه و نوع است از انواع مدح و ذمّ و خیال و غیره. جمع وادی در قران مجید اودیه است . از آسمان باران نازل کرد درهها به اندازه و وسعت خود جاری شدند.
wikialkb: وَاد
پیشنهاد کاربران
وادِی النَمل: بیابان وسیع در أفریقیا، استرلیا، امریکا جنوبی وآمازون که موریانه ها خانه های مستحکم وعجیب را میسازند.
( از معجزات خلقت وقرآن عربی مبین هست ) .
نَمل أبیض : موریانه ها ( مورچه ها سفید ) .
... [مشاهده متن کامل]
وسعت منطقه ای که تپه های آمازون در آن واقع است، بسیار زیاد بوده و از کل مساحت انگلیس بیشتر است.
وچون "مسیل آب" در آن نیست امکان داد به موریانه ها همچنین بناهای عظیم بسازند!
وکلمه "وادی" به معنی کانال آب یا مسیر آب یا مسیل یا . . . که امروز بین مردم متعارف است،
هیچ ربطی ندارد وبا کلمه "وَا - دَای" "" ( به ادعاء زبانشناس المانی واژه اوستائی هست ) فقط
تشابه نوشتاری دارد ( اگه دارد ) ؛ لاغیر.
حَتَّی إِذا أَتَوْا عَلی وادِ النَّمْلِ قالَتْ نَمْلَةٌ یا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساکِنَکُمْ لا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ18
با کلمه "وأد" اشتباه نگیر.
إدامه دارد . . .
( از معجزات خلقت وقرآن عربی مبین هست ) .
نَمل أبیض : موریانه ها ( مورچه ها سفید ) .
... [مشاهده متن کامل]
وسعت منطقه ای که تپه های آمازون در آن واقع است، بسیار زیاد بوده و از کل مساحت انگلیس بیشتر است.
وچون "مسیل آب" در آن نیست امکان داد به موریانه ها همچنین بناهای عظیم بسازند!
وکلمه "وادی" به معنی کانال آب یا مسیر آب یا مسیل یا . . . که امروز بین مردم متعارف است،
هیچ ربطی ندارد وبا کلمه "وَا - دَای" "" ( به ادعاء زبانشناس المانی واژه اوستائی هست ) فقط
تشابه نوشتاری دارد ( اگه دارد ) ؛ لاغیر.
حَتَّی إِذا أَتَوْا عَلی وادِ النَّمْلِ قالَتْ نَمْلَةٌ یا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساکِنَکُمْ لا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ18
با کلمه "وأد" اشتباه نگیر.
إدامه دارد . . .
اصل این واژه "قرآن عربی" از فعل ودی :
ودی :هَلَک : نابودشد، ازبین رفت . . . .
ودی القاتل ( الهالِک ) القتیل ( المهلوک ) : أعطی ولیّه الدیّة : دیّت به ولی پرداخت شد ( مختصراً ) .
واد: مکان مُهلِک منفرج ومنبسط ووسیع تبعد عنه الجبال: دشت پهن از کوه ها دوراست ( ای اطرافش کوه را پیدا نمیشه ) ( مختصراً )
... [مشاهده متن کامل]
أودی المال: ذهب به: دارائی وپول را نابودکرد ( أموال را إتلاف کرد )
أودی الموت به :مرگ گرفتش. به هلاکت رسید.
الوَدَی : الهَلاک
حُلَّ بوادِیَه: نزل به المکروه وضاق به الأمر حتی کاد أن یهلک او قد هلک.
. . .
وکلمه "وادی" به معنی مسیر جریان آب بین کوه ها که دارج بین مردم؛ در متون واشعار زبان عربی کهن ذکر نشد ودر قرآن به این معنی هم ذکر نشد.
إدامه دارد . . .
ودی :هَلَک : نابودشد، ازبین رفت . . . .
ودی القاتل ( الهالِک ) القتیل ( المهلوک ) : أعطی ولیّه الدیّة : دیّت به ولی پرداخت شد ( مختصراً ) .
واد: مکان مُهلِک منفرج ومنبسط ووسیع تبعد عنه الجبال: دشت پهن از کوه ها دوراست ( ای اطرافش کوه را پیدا نمیشه ) ( مختصراً )
... [مشاهده متن کامل]
أودی المال: ذهب به: دارائی وپول را نابودکرد ( أموال را إتلاف کرد )
أودی الموت به :مرگ گرفتش. به هلاکت رسید.
الوَدَی : الهَلاک
حُلَّ بوادِیَه: نزل به المکروه وضاق به الأمر حتی کاد أن یهلک او قد هلک.
. . .
وکلمه "وادی" به معنی مسیر جریان آب بین کوه ها که دارج بین مردم؛ در متون واشعار زبان عربی کهن ذکر نشد ودر قرآن به این معنی هم ذکر نشد.
إدامه دارد . . .
بررسیِ واژه یِ ایرانیِ "وادی" به چمِ " آبراه، گذرگاهِ آب، مسیلِ آب، جوی، رود، رودخانه، نهر":
در زبانِ اوستاییِ جوان " وَدَی: vaδay " به چمِ " آبراه، کانالِ آب، گذرگاهِ آب، مسیلِ آب، جوی، رودخانه" بوده است. این واژه برآمده از واژه یِ " وَد/وَذ " در همین زبانِ اوستایی به چمِ " روان کردن/ شدن، جاری کردن/ شدن، تَر کردن/شدن، آب دادن" بوده است. ترگویه ( =ترجمه ) یِ واژه یِ اوستاییِ " وَدَی"، در زبانِ پهلوی " yōy " بوده است که همان واژه یِ " جوی" در زبانِ پارسیِ کُنونی می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
( برایِ پِی جُستِ این واژه در پَسگشتهایِ ( =منابعِ ) کهن به وَندیدادِ اوستا ( V. 5. 5 ) و ( V. 14. 12 ) و همچنین فرهنگِ اویم - ایوَک ( F. 8 ) نگاه بیاندازید. )
" وَد/وَذ " از زبانِ اوستایی با واژگانِ " ud" و " und " از زبانِ سانسکریت به چمِ " جاری کردن یا شدن، روان شدن، شستشو کردن یا دادن، تَر کردن، حمام کردن" همریشه بوده است. " uda " در زبانِ سانسکریت به چمِ " آب" و واژه یِ " uda. dhi" به چمِ " رودخانه" بوده است.
همانگونه که از وانگاره ( =تصویرِ ) زیر پیداست، کریستین بارتولومه واژه یِ " وَدَی" از زبانِ اوستایی را با واژه یِ " unatti " از زبانِ سانسکریت همبسته و همریشه دانسته است که با کمی بررسی می توان دریافت که خودِ واژه یِ " unatti" در سانسکریت برآمده از واژه یِ " ud" یا " und " در همین زبان می باشد.
پیوندِ آواییِ دو واژه یِ " وَد" ( اوستایی ) و " اود: ud" ( سانسکریت ) :
دگرگونیِ آواییِ "او: u " و " وَ: va" را می توان برایِ نمونه در واژگانِ زیر از زبانهایِ ایرانیِ کهن دید:
1 - ( اورون: urun ) و ( اوروَن: urvan ) از زبانِ اوستایی که ریشه یِ واژه یِ "رَوان" به چمِ " روح" است.
( به پیامِ من در زیرواژه یِ "روان" از همین تارنما بنگرید. )
2 - واژه یِ " وَس" از زبانِ اوستایی به چمِ " خواستن، میل داشتن" که کُنونه یِ این واژه یِ اوستایی " اوس: us" بوده است؛ پس داریم : " وَس: vas" و " اوس: us". ( به وانگاره یِ ( =تصویرِ ) نخست از پیامِ من در زیرواژه یِ " وس" از همین تارنما نگاه بیاندازید. )
3 - ( sur - ) و ( - svar ) از زبانِ اوستایی به چمِ " صبح، بامداد، پگاه"
4 - ( دونمَن:dunman ) و ( dvanman ) به چمِ " ابر، مه، دود" در زبانِ اوستایی؛
( در این باره به پیامِ اینجانب در زیرواژه یِ " دومان" از همین تارنما مراجعه کنید و به رجِ ( =سطرِ ) دهم از وانگاره یِ ( =تصویرِ ) نخست بنگرید. )
و. . . .
در زبانِ وَخی یا واخانی که شاخه ای از زبانهایِ پامیری است، واژه یِ " واد: vād " به چمِ " کانال، آبراه" بوده است و در زبانِ ارمنی نیز واژه " get/gety " به چمِ "رود، رودخانه" .
نکته 1:
ریشه واژه یِ "وادی" در قرآن به روشنی برآمده از همین واژه یِ اوستاییِ " وَدَی: vaδay " می باشد. چمِ آغازینِ این وامواژه در زبان عربی همین بوده است و چمهایِ دیگرِ این واژه در اسلام بنابر گفته یِ خود اسلام شناسان از دلِ این واژه برآمده است.
نکته:
" وَد" در زبانِ اوستایی دارایِ چمهایِ دیگری همچون " هدایت کردن، راهبری کردن، کشاندن، راندن، سوق دادن" بوده است که ریشه یِ واژه یِ " وادینیتَن=واد. ین. یتَن" از زبانِ پارسیِ میانه - پهلوی بوده است ( در این پیام بیشتر به چمهایِ این واژه نمی پردازم ) .
نکته:
همریشگیِ میانِ واژه یِ اوستاییِ " وَدَی" و واژه یِ ایرانیِ "وادی" و سپس واژه یِ " وادی" در قرآن برایِ نخستین بار در این کارنوشت پیش کشیده شده است.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
پَسگَشتها:
1 - رویبرگهایِ 1343 تا 1345 از نبیگِ " فرهنگنامه زبانِ ایرانیِ کهن" ( کریستین بارتولومه )
2 - رویبرگهایِ 1269 و 1270 از نبیگِ " فرهنگِ واژه های اوستا"
3 - رویبرگهایِ 310 تا 312 از نبیگِ " فرهنگ سَنسکریت - فارسی" - پوشینه یکم
در زبانِ اوستاییِ جوان " وَدَی: vaδay " به چمِ " آبراه، کانالِ آب، گذرگاهِ آب، مسیلِ آب، جوی، رودخانه" بوده است. این واژه برآمده از واژه یِ " وَد/وَذ " در همین زبانِ اوستایی به چمِ " روان کردن/ شدن، جاری کردن/ شدن، تَر کردن/شدن، آب دادن" بوده است. ترگویه ( =ترجمه ) یِ واژه یِ اوستاییِ " وَدَی"، در زبانِ پهلوی " yōy " بوده است که همان واژه یِ " جوی" در زبانِ پارسیِ کُنونی می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
( برایِ پِی جُستِ این واژه در پَسگشتهایِ ( =منابعِ ) کهن به وَندیدادِ اوستا ( V. 5. 5 ) و ( V. 14. 12 ) و همچنین فرهنگِ اویم - ایوَک ( F. 8 ) نگاه بیاندازید. )
" وَد/وَذ " از زبانِ اوستایی با واژگانِ " ud" و " und " از زبانِ سانسکریت به چمِ " جاری کردن یا شدن، روان شدن، شستشو کردن یا دادن، تَر کردن، حمام کردن" همریشه بوده است. " uda " در زبانِ سانسکریت به چمِ " آب" و واژه یِ " uda. dhi" به چمِ " رودخانه" بوده است.
همانگونه که از وانگاره ( =تصویرِ ) زیر پیداست، کریستین بارتولومه واژه یِ " وَدَی" از زبانِ اوستایی را با واژه یِ " unatti " از زبانِ سانسکریت همبسته و همریشه دانسته است که با کمی بررسی می توان دریافت که خودِ واژه یِ " unatti" در سانسکریت برآمده از واژه یِ " ud" یا " und " در همین زبان می باشد.
پیوندِ آواییِ دو واژه یِ " وَد" ( اوستایی ) و " اود: ud" ( سانسکریت ) :
دگرگونیِ آواییِ "او: u " و " وَ: va" را می توان برایِ نمونه در واژگانِ زیر از زبانهایِ ایرانیِ کهن دید:
1 - ( اورون: urun ) و ( اوروَن: urvan ) از زبانِ اوستایی که ریشه یِ واژه یِ "رَوان" به چمِ " روح" است.
( به پیامِ من در زیرواژه یِ "روان" از همین تارنما بنگرید. )
2 - واژه یِ " وَس" از زبانِ اوستایی به چمِ " خواستن، میل داشتن" که کُنونه یِ این واژه یِ اوستایی " اوس: us" بوده است؛ پس داریم : " وَس: vas" و " اوس: us". ( به وانگاره یِ ( =تصویرِ ) نخست از پیامِ من در زیرواژه یِ " وس" از همین تارنما نگاه بیاندازید. )
3 - ( sur - ) و ( - svar ) از زبانِ اوستایی به چمِ " صبح، بامداد، پگاه"
4 - ( دونمَن:dunman ) و ( dvanman ) به چمِ " ابر، مه، دود" در زبانِ اوستایی؛
( در این باره به پیامِ اینجانب در زیرواژه یِ " دومان" از همین تارنما مراجعه کنید و به رجِ ( =سطرِ ) دهم از وانگاره یِ ( =تصویرِ ) نخست بنگرید. )
و. . . .
در زبانِ وَخی یا واخانی که شاخه ای از زبانهایِ پامیری است، واژه یِ " واد: vād " به چمِ " کانال، آبراه" بوده است و در زبانِ ارمنی نیز واژه " get/gety " به چمِ "رود، رودخانه" .
نکته 1:
ریشه واژه یِ "وادی" در قرآن به روشنی برآمده از همین واژه یِ اوستاییِ " وَدَی: vaδay " می باشد. چمِ آغازینِ این وامواژه در زبان عربی همین بوده است و چمهایِ دیگرِ این واژه در اسلام بنابر گفته یِ خود اسلام شناسان از دلِ این واژه برآمده است.
نکته:
" وَد" در زبانِ اوستایی دارایِ چمهایِ دیگری همچون " هدایت کردن، راهبری کردن، کشاندن، راندن، سوق دادن" بوده است که ریشه یِ واژه یِ " وادینیتَن=واد. ین. یتَن" از زبانِ پارسیِ میانه - پهلوی بوده است ( در این پیام بیشتر به چمهایِ این واژه نمی پردازم ) .
نکته:
همریشگیِ میانِ واژه یِ اوستاییِ " وَدَی" و واژه یِ ایرانیِ "وادی" و سپس واژه یِ " وادی" در قرآن برایِ نخستین بار در این کارنوشت پیش کشیده شده است.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
پَسگَشتها:
1 - رویبرگهایِ 1343 تا 1345 از نبیگِ " فرهنگنامه زبانِ ایرانیِ کهن" ( کریستین بارتولومه )
2 - رویبرگهایِ 1269 و 1270 از نبیگِ " فرهنگِ واژه های اوستا"
3 - رویبرگهایِ 310 تا 312 از نبیگِ " فرهنگ سَنسکریت - فارسی" - پوشینه یکم
در زبان رخشانی بلوچی به معنی نمک است ، یعنی نمکی که در وادی پدید می آید ، نمک طعام ، نمک خوراکی .
"وأد البنات": دفن یا قتل دختران.
تنها دین که توانست جلوی "سقط جنین" وکشتن نوزاد وجنین بالاخص دختر که تا به امروز هست وحتی در کشورهای مدعی بیشرفت وانسانیت ومدافعین حقوق بشر رواج دارد وبه رسمیت شناخته شد؛
... [مشاهده متن کامل]
دین إسلام محمد ( صلی اللهُ والملائکةُ علیه وآله و سلّم ) .
وَ إِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ8
بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ9
دین یهود تحریف شده ( تلمود ) مروّج قتل جنین ونوزاد ووأد دختر بود وهست.
تنها دین که توانست جلوی "سقط جنین" وکشتن نوزاد وجنین بالاخص دختر که تا به امروز هست وحتی در کشورهای مدعی بیشرفت وانسانیت ومدافعین حقوق بشر رواج دارد وبه رسمیت شناخته شد؛
... [مشاهده متن کامل]
دین إسلام محمد ( صلی اللهُ والملائکةُ علیه وآله و سلّم ) .
وَ إِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ8
بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ9
دین یهود تحریف شده ( تلمود ) مروّج قتل جنین ونوزاد ووأد دختر بود وهست.
میتوان برابر 'گاز ( gas ) ' گرفت
وعده در زبان ملکی گالی بشکرد