واحد یموت. [ ح ِ ی َ ] ( اِ مرکب ) ( مرکب از واحد به معنی یک + یموت فعل مضارع از موت ) اصطلاحاً به معنی چوبدستی که سر آن به آهن یا قیر در گرفته شده باشد. شش پر.
فرهنگ فارسی
( جمله اسم ) چوبدستی که سر آنرا باهن گرفته باشند شش پر ٠ و اصطلاحا بمعنی چوبدستی که سر آن باهن یا قیر در گرفته شده باشد .
فرهنگ عمید
چوب دستی کلفت، چوب دستی که سر آن ستبر یا آهن گرفته شده باشد.