واجم

لغت نامه دهخدا

واجم. [ ج ِ ] ( ع ص ) مرد ترشروی سرفروافکنده از شدت اندوه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). یقال ما لی اراک واجما. ( منتهی الارب ). عبوس سرفروافکنده از شدت حزن. ( از اقرب الموارد ). خموش خشمگین که نشان خشم در روی وی پدید بود. ( مهذب الاسماء ). الذی اشتد حزنه حتی امسک عن الکلام. ( یادداشت مؤلف ).

پیشنهاد کاربران

بپرس