به مزارم اگر برسد مه من ز درون مزار نظاره کنم
بشگون قدوم مسیح خودم چه عجب که حیات دوباره کنم
نبود سر و کار مرابجز اینکه سرشک چو دانه در ز مژه.
فکنم به زمین نگرم به فلک شب هجر شمار ستاره کنم.
تو به پیش من ابر چه لاف زنی که ندیده گریه زار مرا
به دمی دو جهان همه غرق شود چو بدیده خویش اشاره کنم
( تذکره صبح گلشن ص 577 ).