وابستگی به خودرو مفهومی است که در آن برخی از طرح بندی های شهری باعث می شوند خودروها نسبت به شکل های جایگزین حمل ونقل مانند دوچرخه، حمل ونقل عمومی و پیاده روی ترجیح داده شوند.
در بسیاری از شهرهای مدرن ( خصوصاً در ایالات متحده ) ، استفاده از خودروها برای جابجایی آسان تر از دیگر انواع حمل و نقل و گاهی ضروری و تنها روش رفت آمد هستند. [ ۱] وقتی صحبت از استفاده از خودرو به میان می آید، یک اثر مارپیچی وجود دارد که ازدحام ترافیک باعث ایجاد «تقاضا» برای جاده های بیشتر و بزرگ تر و حذف «موانع» برای جریان ترافیک می شود. به عنوان مثال، عابران پیاده، گذرگاه های علامت دار، چراغ های راهنمایی، دوچرخه سواران، و اشکال مختلف حمل و نقل عمومی در خیابان، مانند تراموا نمونه ای از این «موانع» هستند.
این اقدامات حذفی باعث می شود استفاده از خودرو لذت بخش تر و سودمندتر از سایر روش های حمل و نقل باشد، بنابراین حجم ترافیک بیشتری ایجاد می شود. علاوه بر این، طراحی شهری شهرها با نیازهای خودروها از نظر حرکت و فضا سازگار می شود. ساختمان ها با پارکینگ جایگزین می شوند. خیابان های خرید در فضای باز جای خود را به مراکز خرید سرپوشیده داده اند. بانک ها و فروشگاه های فست فود با نسخه های ماشین رو جایگزین شده اند که برای عابران پیاده مناسب نیستند. مراکز شهر با ترکیبی از عملکردهای تجاری، خرده فروشی و سرگرمی با پارک های تجاری تک کارکردی، قرفه های خرده فروشی و مجتمع های تفریحی «مولتی پلکس» جایگزین می شوند که هر کدام با پارکینگ های بزرگ احاطه شده اند.
این نوع محیط ها برای دسترسی به خودروها نیاز دارند، بنابراین ترافیک بیشتری را در فضای جاده بزرگ تر شده برای خودروها را شاهد هستیم. این منجر به ازدحام می شود و چرخه بالا ادامه می یابد. جاده ها بزرگ تر می شوند و زمین های بیشتری را مصرف می کنند که قبلاً برای مسکن، تولید و سایر اهداف مفید اجتماعی و اقتصادی استفاده می شد. حمل و نقل عمومی کمتر قابل استفاده می شود و از نظر اجتماعی انگ می شود و در نهایت به شکل اقلیتی از نوع حمل و نقل تبدیل می شود. انتخاب ها و آزادی های مردم برای زندگی کاربردی بدون استفاده از خودرو بسیار کاهش می یابد. چنین شهرهایی وابسته به خودرو هستند.
وابستگی به خودرو در درجه اول به عنوان یک موضوع پایداری زیست محیطی به دلیل مصرف منابع تجدیدناپذیر و تولید گازهای گلخانه ای مسئول گرمایش جهانی دیده می شود. همچنین این یک مشکل در پایداری اجتماعی و فرهنگی است. خودروهای خصوصی مانند جوامع و شهرک های دیوار کشیده شده و نگهبان و دردار، جدایی فیزیکی بین افراد ایجاد می کنند و فرصت های برخوردهای اجتماعی بدون ساختار را کاهش می دهند که جنبه مهمی از تشکیل و نگهداری سرمایه اجتماعی در محیط های شهری است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدر بسیاری از شهرهای مدرن ( خصوصاً در ایالات متحده ) ، استفاده از خودروها برای جابجایی آسان تر از دیگر انواع حمل و نقل و گاهی ضروری و تنها روش رفت آمد هستند. [ ۱] وقتی صحبت از استفاده از خودرو به میان می آید، یک اثر مارپیچی وجود دارد که ازدحام ترافیک باعث ایجاد «تقاضا» برای جاده های بیشتر و بزرگ تر و حذف «موانع» برای جریان ترافیک می شود. به عنوان مثال، عابران پیاده، گذرگاه های علامت دار، چراغ های راهنمایی، دوچرخه سواران، و اشکال مختلف حمل و نقل عمومی در خیابان، مانند تراموا نمونه ای از این «موانع» هستند.
این اقدامات حذفی باعث می شود استفاده از خودرو لذت بخش تر و سودمندتر از سایر روش های حمل و نقل باشد، بنابراین حجم ترافیک بیشتری ایجاد می شود. علاوه بر این، طراحی شهری شهرها با نیازهای خودروها از نظر حرکت و فضا سازگار می شود. ساختمان ها با پارکینگ جایگزین می شوند. خیابان های خرید در فضای باز جای خود را به مراکز خرید سرپوشیده داده اند. بانک ها و فروشگاه های فست فود با نسخه های ماشین رو جایگزین شده اند که برای عابران پیاده مناسب نیستند. مراکز شهر با ترکیبی از عملکردهای تجاری، خرده فروشی و سرگرمی با پارک های تجاری تک کارکردی، قرفه های خرده فروشی و مجتمع های تفریحی «مولتی پلکس» جایگزین می شوند که هر کدام با پارکینگ های بزرگ احاطه شده اند.
این نوع محیط ها برای دسترسی به خودروها نیاز دارند، بنابراین ترافیک بیشتری را در فضای جاده بزرگ تر شده برای خودروها را شاهد هستیم. این منجر به ازدحام می شود و چرخه بالا ادامه می یابد. جاده ها بزرگ تر می شوند و زمین های بیشتری را مصرف می کنند که قبلاً برای مسکن، تولید و سایر اهداف مفید اجتماعی و اقتصادی استفاده می شد. حمل و نقل عمومی کمتر قابل استفاده می شود و از نظر اجتماعی انگ می شود و در نهایت به شکل اقلیتی از نوع حمل و نقل تبدیل می شود. انتخاب ها و آزادی های مردم برای زندگی کاربردی بدون استفاده از خودرو بسیار کاهش می یابد. چنین شهرهایی وابسته به خودرو هستند.
وابستگی به خودرو در درجه اول به عنوان یک موضوع پایداری زیست محیطی به دلیل مصرف منابع تجدیدناپذیر و تولید گازهای گلخانه ای مسئول گرمایش جهانی دیده می شود. همچنین این یک مشکل در پایداری اجتماعی و فرهنگی است. خودروهای خصوصی مانند جوامع و شهرک های دیوار کشیده شده و نگهبان و دردار، جدایی فیزیکی بین افراد ایجاد می کنند و فرصت های برخوردهای اجتماعی بدون ساختار را کاهش می دهند که جنبه مهمی از تشکیل و نگهداری سرمایه اجتماعی در محیط های شهری است.
wiki: وابستگی به خودرو