لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
وابسته بودن، مربوط بودن، متعلق بودن، اختصاص داشتن
وابسته بودن، مربوط بودن، موکول بودن، توکل کردن، منوط بودن
وابسته بودن، لولا زدن، منوط بودنبر
وابسته بودن، تعلق داشتن، مال کسی بودن
وابسته بودن، مربوط بودن، متعلق بودن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
راه داشتن بهم نسبتی با کسی ؛ خویش و پیوند و متصل و وابسته بودن :
نبی آفتاب و صحابان چو ماه
بهم نسبتی یکدگر راست راه.
فردوسی.
نبی آفتاب و صحابان چو ماه
بهم نسبتی یکدگر راست راه.
فردوسی.
تعلق خاطر داشتن ، علاقمند بودن
تلازم