وابر. [ ب ِ ] ( ع اِ ) کسی. احدی : مابه وابر؛ کسی در آن نیست. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). یقال مابالدار وابر؛ ای احد. ( مهذب الاسماء ).
( وا بَر ) ( عدم منتج شدن به بسته شدن نطفه از جفگتیری اول و ) ؛ اقدام به جفتگیری دوباره ( وا بُر ) جداسازی؛ باز بریدن ( وا بُر ) سیاه بهش