و ان یکاد
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
آیه و ان یکاد آیه ۵۱ و ۵۲ سوره قلم است.
• وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ﴿۵۱﴾ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ ﴿۵۲﴾
... [مشاهده متن کامل]
• و همانا نزدیک است کافران هنگامی که قرآن را می شنوند، با چشم هایشان تو را به زمین بزنند و می گویند: او مجنون است؛ حال آن که آن جز اندرزی برای جهانیان نیست.
از وحید الله وردی آمده منظور این است که دشمنان به هنگامی که آیات با عظمت قرآن را از تو می شنوند، به قدری خشمگین و ناراحت می شوند، و با عداوت به تو نگاه می کنند که گویی می خواهند تو را با چشم های خود بر زمین افکنند و نابود کنند؛ و نیز گفته اند که این کنایه از نگاه های بسیار غضب آلود است مثل اینکه می گوییم فلان کس آن چنان بد به من نگاه کرد که گویی می خواست مرا با نگاهش بخورد یا بکشد.
در مقابل برخی مفسّران، این آیه را دربارهٔ چشم زخم دانسته و با نقل روایاتی مبنی بر واقعیّت داشتن چشم زخم، درصدد اثبات آن برآمده اند. اینان برآنند که مقصودِ آیه، چشم زخم کافران به پیامبر اسلام است که می خواستند با چشمان خود، او را از بین ببرند؛
حسان جمال گوید: امام صادق را از مدینه به مکه می بردم. هنگامی که به مسجد الغدیر رسیدیم، امام صادق نگاهی به طرف چپ مسجد انداخت و گفت: این جای پای رسول خداست. در زمانی که گفت: من کنت مولاه فهذا علی مولاه آنگاه امام صادق به گوشه ای دیگر از مسجد نظر افکند وگفت: اینجا محلی است که منافقان و سالم مولی ابی حذیفه وابی عبیدة بن جراح، خیمه زده بودند. چون دست پیامبر را دیدند که دست امیر المومنین را گرفته و بلند کرده، بین خودشان گفتند به چشمان او بنگرید، که در حدقه می چرخند، چونانکه گویی چشمان مجنونی است. در این حال جبرئیل این آیه را آورد: و ان یکاد الذین کفروا لیزلقونک بابصارهم لما سمعو الذکر و یقولون انه لمجنون و ما هو الا ذکر للعالمین
پاسخ مرتضی مطهری به نقل از کتاب آشنایی با قرآن:
«چشم زخم، اگر هم حقیقت باشد، به این معنای رایج امروز در میان ما ـ بالاخص در میان طبقه نسوان که فکر می کنند همه مردم، چشمشان شور است ـ قطعاً نیست، همان کفار جاهلیت هم به چنین چیزی قایل نبودند، بلکه معتقد بوند که یک نفر وجود دارد و احیاناً در یک شهر، ممکن است یک نفر یا دو نفر وجود داشته باشند که چنین خاصیتی در نگاه و نظر آن ها باشد، پس قطعاً به این شکل که همه مردم دارای چشم شور هستند و همه مردم به اصطلاح، نظر می کنند، نیست.
• وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ﴿۵۱﴾ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ ﴿۵۲﴾
... [مشاهده متن کامل]
• و همانا نزدیک است کافران هنگامی که قرآن را می شنوند، با چشم هایشان تو را به زمین بزنند و می گویند: او مجنون است؛ حال آن که آن جز اندرزی برای جهانیان نیست.
از وحید الله وردی آمده منظور این است که دشمنان به هنگامی که آیات با عظمت قرآن را از تو می شنوند، به قدری خشمگین و ناراحت می شوند، و با عداوت به تو نگاه می کنند که گویی می خواهند تو را با چشم های خود بر زمین افکنند و نابود کنند؛ و نیز گفته اند که این کنایه از نگاه های بسیار غضب آلود است مثل اینکه می گوییم فلان کس آن چنان بد به من نگاه کرد که گویی می خواست مرا با نگاهش بخورد یا بکشد.
در مقابل برخی مفسّران، این آیه را دربارهٔ چشم زخم دانسته و با نقل روایاتی مبنی بر واقعیّت داشتن چشم زخم، درصدد اثبات آن برآمده اند. اینان برآنند که مقصودِ آیه، چشم زخم کافران به پیامبر اسلام است که می خواستند با چشمان خود، او را از بین ببرند؛
حسان جمال گوید: امام صادق را از مدینه به مکه می بردم. هنگامی که به مسجد الغدیر رسیدیم، امام صادق نگاهی به طرف چپ مسجد انداخت و گفت: این جای پای رسول خداست. در زمانی که گفت: من کنت مولاه فهذا علی مولاه آنگاه امام صادق به گوشه ای دیگر از مسجد نظر افکند وگفت: اینجا محلی است که منافقان و سالم مولی ابی حذیفه وابی عبیدة بن جراح، خیمه زده بودند. چون دست پیامبر را دیدند که دست امیر المومنین را گرفته و بلند کرده، بین خودشان گفتند به چشمان او بنگرید، که در حدقه می چرخند، چونانکه گویی چشمان مجنونی است. در این حال جبرئیل این آیه را آورد: و ان یکاد الذین کفروا لیزلقونک بابصارهم لما سمعو الذکر و یقولون انه لمجنون و ما هو الا ذکر للعالمین
پاسخ مرتضی مطهری به نقل از کتاب آشنایی با قرآن:
«چشم زخم، اگر هم حقیقت باشد، به این معنای رایج امروز در میان ما ـ بالاخص در میان طبقه نسوان که فکر می کنند همه مردم، چشمشان شور است ـ قطعاً نیست، همان کفار جاهلیت هم به چنین چیزی قایل نبودند، بلکه معتقد بوند که یک نفر وجود دارد و احیاناً در یک شهر، ممکن است یک نفر یا دو نفر وجود داشته باشند که چنین خاصیتی در نگاه و نظر آن ها باشد، پس قطعاً به این شکل که همه مردم دارای چشم شور هستند و همه مردم به اصطلاح، نظر می کنند، نیست.
حافظ نیز همین برداشت متعارف در بین عموم افراد یعنی چشم زخم را از این آیه دارد. آنجا که می گوید،
معاشران گره از زلف یاربازکنید.
شبی خوشست بدین قصه اش دراز کنید.
حضور خلوت انس است و دوستان جمعند.
وان یکاد بخوانید و در فراز کنید. گویا این برداشت ( چشم زخم ) تازگی ندارد.
معاشران گره از زلف یاربازکنید.
شبی خوشست بدین قصه اش دراز کنید.
حضور خلوت انس است و دوستان جمعند.
وان یکاد بخوانید و در فراز کنید. گویا این برداشت ( چشم زخم ) تازگی ندارد.