خان و مان ساز اگر هیی مردم
ور چو مرغی بکن نشیمن خویش.
سوزنی.
هیی ٔ. [ هََ ی ْءْ] ( ع مص ) آماده گردیدن جهت کاری. || ساختن هیأت چیزی را. || نیکو و خوش پیکر گردیدن. ( منتهی الارب ). || به طعام و شراب خواندن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || بر آب خواندن شتر را. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). هی ٔ. || یا هَیْی َٔ مالی ؛ کلمه تعجب است به معنی آگاه باش ، یا اسم فعل است به معنی تنبه چون صَه ْ به معنی اسکت. ( منتهی الارب ). کلمه تأسف و افسوس است بر چیزی که از میان رفته باشد و گویند کلمه تعجب است و گویند اسم فعل است به معنی آگاه باش که مبنی است بر حرکت در ساکن یا بر فتح. ( اقرب الموارد ).
هیی ٔ. ( ع اِمص ) اسم مصدر است هأهاءة را. ( منتهی الارب ). || ( مص ) به طعام و شراب خواندن. || بر آب خواندن شتر را. ( اقرب الموارد ). رجوع به هَیْی شود.
هیی ٔ. [ هََ ی ْ ی ِءْ ] ( ع ص ) رجل ٌ هیی ٌٔ مرد نیکو پیکر و هیأت. ( منتهی الارب ). حَسَن الهیئة. ( اقرب الموارد ).