هیچ اِنگاری (nihilism)
هیچ اِنگاری
(یا: نیهیلیسم؛ نیست انگاری) در فلسفه و اندیشۀ اجتماعی قرون اخیر، رویکرد مبتنی بر نفی و واژگون گردانیِ همۀ ارزش های موجود. این اصطلاح نخستین بار بر گروهی انقلابگر روسی در دورۀ فرمانروایی اَلکساندر دوم (۱۸۵۵ـ۱۸۸۱) اطلاق شده است که درپی اعتقاد به براندازی نظام تزاری، به نفی مفاهیم و نهادها و باورهای نهادینه شده ای چون اخلاق و عدالت و ازدواج و دارایی و وجود خداوند پرداختند. این گروه در ۱۸۷۸ به مبارزۀ چریکی روی آوردند که به قتل تزار در ۱۸۸۱ انجامید. اصطلاح هیچ انگاری و صورت فاعلی آن، هیچ انگار، در آثار ایوان تورگنیفبازتاب یافت و رفته رفته به نوعی باور فکری تبدیل شد. شماری از شخصیت های داستان های داستایِفسکی، ازجمله ایوان کارامازوف در برادران کارامازوف، آشکارا باورهای هیچ انگارانه را بازتاب می دهند. نیچه، هیچ انگاری را به مسئله ای فلسفی بدل کرد. به باور نیچه، نفی هیچ انگارانۀ ارزش ها نتیجۀ منطقی ۲۰ قرن تاریخ تمدن غربی است که رو به زوال و انحطاط نهاده است. با این همه نمی توان نیچه را به رغم نقد بنیادی ارزش های غربی، هیچ انگار دانست؛ نیچه هیچ انگاری را بحرانی می دانست که سپیده دمانی نو را نوید می داد. تأمل هایدگردر مسئلۀ هیچ انگاری، با تعبیر او از مسئلۀ وجود آمیخته است. به باور هایدگر، هیچ انگاری نتیجۀ تفکری است که پرسش از وجود را به فراموشی سپرده است.
هیچ اِنگاری
(یا: نیهیلیسم؛ نیست انگاری) در فلسفه و اندیشۀ اجتماعی قرون اخیر، رویکرد مبتنی بر نفی و واژگون گردانیِ همۀ ارزش های موجود. این اصطلاح نخستین بار بر گروهی انقلابگر روسی در دورۀ فرمانروایی اَلکساندر دوم (۱۸۵۵ـ۱۸۸۱) اطلاق شده است که درپی اعتقاد به براندازی نظام تزاری، به نفی مفاهیم و نهادها و باورهای نهادینه شده ای چون اخلاق و عدالت و ازدواج و دارایی و وجود خداوند پرداختند. این گروه در ۱۸۷۸ به مبارزۀ چریکی روی آوردند که به قتل تزار در ۱۸۸۱ انجامید. اصطلاح هیچ انگاری و صورت فاعلی آن، هیچ انگار، در آثار ایوان تورگنیفبازتاب یافت و رفته رفته به نوعی باور فکری تبدیل شد. شماری از شخصیت های داستان های داستایِفسکی، ازجمله ایوان کارامازوف در برادران کارامازوف، آشکارا باورهای هیچ انگارانه را بازتاب می دهند. نیچه، هیچ انگاری را به مسئله ای فلسفی بدل کرد. به باور نیچه، نفی هیچ انگارانۀ ارزش ها نتیجۀ منطقی ۲۰ قرن تاریخ تمدن غربی است که رو به زوال و انحطاط نهاده است. با این همه نمی توان نیچه را به رغم نقد بنیادی ارزش های غربی، هیچ انگار دانست؛ نیچه هیچ انگاری را بحرانی می دانست که سپیده دمانی نو را نوید می داد. تأمل هایدگردر مسئلۀ هیچ انگاری، با تعبیر او از مسئلۀ وجود آمیخته است. به باور هایدگر، هیچ انگاری نتیجۀ تفکری است که پرسش از وجود را به فراموشی سپرده است.
wikijoo: هیچ_انگاری