هیپیاس دوم یا هیپیاس کوچک ( به یونانی: Ἱππίας ἑλάττον ) یکی از مکالمات افلاطون است. موضوع رساله اینست که آیا ارتکاب خطا عمداً و با اراده بهتر است یا بی اراده و غیر عمدی؟ همچنین این مکالمه بیانگر توانایی سقراط در بحث با سوفسطائیان به شیوهٔ خودشان است؛ بدین صورت که «افلاطون مهارت سقراط را در استدلال سوفیستی، و ناتوانی هیپیاس، سوفیست معروف و ماهر را، در بحث با سقراط نشان می دهد. . . »[ ۱]
شخصیت های اصلی این مکالمه سقراط و هیپیاس هستند.
پس از خطابهٔ هیپیاس، اودیکوس از سقراط می خواهد که نظر خود را دربارهٔ خطابهٔ هیپیاس بگوید و اگر نمی پسندد سؤال کند. هیپیاس مثل همهٔ سوفیست ها مدعی است که به هر سؤالی می تواند پاسخ گوید و در هر کاری توانا است؛ از ساختن انگشتری تا مهر و شیشهٔ روغن و کیسهٔ حمام تا بند تنبان!
هیپیاس مفسر اشعار هومر است و سقراط دربارهٔ اشعار هومر از او سؤال می کند اینکه گفتی هومر آخیل را بهتر و نستور را خردمندتر از دیگران می داند فهمیدم، اما اینکه اودیسه را زیرکتر از دیگران می داند هنوز نفهمیدم. هیپیاس اشعاری از هومر را شاهد مثال می آورد و سقراط می گوید منظور از زیرک دروغگوست و سقراط به جای لفظ زیرک که معانی متعددی دارد، لفظ دروغگو را می گذارد که معنی آن روشن تر و واضح تر است.
از نظر هیپیاس دروغگو غیر از درستکار و راستگو است نه آنکه هر دو یکی باشد. و اینکه دروغگویان توانا و دانا و باهوشند و به آنچه دروغ می گویند، معرفت دارند. اما سقراط مدعی است که آن کس که خواسته و دانسته دروغ می گوید، بهتر از کسی است که ندانسته دروغ می گوید. به عبارت دیگر کسی که حقیقت را می داند بهتر از کسی که حقیقت را نمی داند می تواند دروغ بگوید چون آن کس که حقیقت را نمی داند احتمال دارد که ناخواسته راست بگوید پس هر دروغگویی راستگویی است که دروغ می گوید و هر راستگویی توان دروغگویی را دارد. آن کس که حساب می داند بهتر از کسی می تواند دروغ بگوید که حساب نمی داند. چون کسی که حساب نمی داند امکان اینکه به نحو اتفاقی درست بگوید وجود دارد. پس دروغگوی واقعی راستگویی است که دروغ می گوید و این بر خلاف نظر هیپیاس است که دروغگو را غیر از راستگومی دانست.
هیپیاس می گوید «سقراط عادت تو همیشه این است که در بحث مطالب گوناگون را به هم می آمیزی و از آن میان دشوارترین نکته ها را می گزینی و ساعت ها در بارهٔ آن موشکافی بیهوده می کنی و بدین سان موضوع اصلی بحث را از یاد می بری. » سقراط می گوید این طور نیست یگانه صفت نیک من این است که می کوشم تا حقایق را از خردمندان بپرسم و بیاموزم و هر گز از آموختن شرم ندارم. بحث دوباره دنبال می شود. سقراط می گوید«در دویدن، کسی که اثر بد را عمداً پدید می آورد، بهتر از کسی است که بی عمد سبب پیدایی همان اثر می شود. » در دویدن یا کشتی گرفتن ارادهٔ دونده یا کشتی گیر نقش دارد شاید دونده ای آهسته می دود به خاطر اینکه برای سلامتی اش مفید است. یاکشتی گیری بخواهد عیب و نقص بد کشتی گرفتن را نشان دهد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفشخصیت های اصلی این مکالمه سقراط و هیپیاس هستند.
پس از خطابهٔ هیپیاس، اودیکوس از سقراط می خواهد که نظر خود را دربارهٔ خطابهٔ هیپیاس بگوید و اگر نمی پسندد سؤال کند. هیپیاس مثل همهٔ سوفیست ها مدعی است که به هر سؤالی می تواند پاسخ گوید و در هر کاری توانا است؛ از ساختن انگشتری تا مهر و شیشهٔ روغن و کیسهٔ حمام تا بند تنبان!
هیپیاس مفسر اشعار هومر است و سقراط دربارهٔ اشعار هومر از او سؤال می کند اینکه گفتی هومر آخیل را بهتر و نستور را خردمندتر از دیگران می داند فهمیدم، اما اینکه اودیسه را زیرکتر از دیگران می داند هنوز نفهمیدم. هیپیاس اشعاری از هومر را شاهد مثال می آورد و سقراط می گوید منظور از زیرک دروغگوست و سقراط به جای لفظ زیرک که معانی متعددی دارد، لفظ دروغگو را می گذارد که معنی آن روشن تر و واضح تر است.
از نظر هیپیاس دروغگو غیر از درستکار و راستگو است نه آنکه هر دو یکی باشد. و اینکه دروغگویان توانا و دانا و باهوشند و به آنچه دروغ می گویند، معرفت دارند. اما سقراط مدعی است که آن کس که خواسته و دانسته دروغ می گوید، بهتر از کسی است که ندانسته دروغ می گوید. به عبارت دیگر کسی که حقیقت را می داند بهتر از کسی که حقیقت را نمی داند می تواند دروغ بگوید چون آن کس که حقیقت را نمی داند احتمال دارد که ناخواسته راست بگوید پس هر دروغگویی راستگویی است که دروغ می گوید و هر راستگویی توان دروغگویی را دارد. آن کس که حساب می داند بهتر از کسی می تواند دروغ بگوید که حساب نمی داند. چون کسی که حساب نمی داند امکان اینکه به نحو اتفاقی درست بگوید وجود دارد. پس دروغگوی واقعی راستگویی است که دروغ می گوید و این بر خلاف نظر هیپیاس است که دروغگو را غیر از راستگومی دانست.
هیپیاس می گوید «سقراط عادت تو همیشه این است که در بحث مطالب گوناگون را به هم می آمیزی و از آن میان دشوارترین نکته ها را می گزینی و ساعت ها در بارهٔ آن موشکافی بیهوده می کنی و بدین سان موضوع اصلی بحث را از یاد می بری. » سقراط می گوید این طور نیست یگانه صفت نیک من این است که می کوشم تا حقایق را از خردمندان بپرسم و بیاموزم و هر گز از آموختن شرم ندارم. بحث دوباره دنبال می شود. سقراط می گوید«در دویدن، کسی که اثر بد را عمداً پدید می آورد، بهتر از کسی است که بی عمد سبب پیدایی همان اثر می شود. » در دویدن یا کشتی گرفتن ارادهٔ دونده یا کشتی گیر نقش دارد شاید دونده ای آهسته می دود به خاطر اینکه برای سلامتی اش مفید است. یاکشتی گیری بخواهد عیب و نقص بد کشتی گرفتن را نشان دهد.
wiki: هیپیاس دوم