هیوم

لغت نامه دهخدا

هیوم. [ هََ ] ( ع ص ) سرگشته. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). متحیر. ( از اقرب الموارد ). || تشنه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

هیوم. ( اِخ ) دیوید. فیلسوف و مورخ انگلیسی ( 1711-1776 م. ). علاوه بر آثار فلسفی ، کتابی نیز در تاریخ انگلستان تألیف کرده است. ( از فرهنگ عمید ).

فرهنگ فارسی

از فلاسفه و مورخین معروف اسکاتلند در ادمبورگ متولد شد ( ۱۷۷۶ - ۱۷۱۱ م . ) از مهمترین آثار فلسفی او [کتاب طبیعت انسان] است که در مسافرت به فرانسه آنرا نوشته و نخستین کسی است که در تاریخ نویسی از امور زندگانی مردم درادوار مختلف بحث نموده است . هیوم تصنیف های زیادی درباره تاریخ و سیاست اقتصاد و فلسفه و مباحث دینی و اخلاقی دارد .
سر گشته متحیر

پیشنهاد کاربران

David Hume : دیوید هیوم.
الف - نام دیوید در اصل و ریشه به شکل داوود نبوده بلکه دوید یعنی صرف فعل یا مصدر دویدن در زمان گذشته ( ماضی ) ساده مربوط به سوم شخص مفرد به زبان فارسی که به زبان های عبری و عربی راه یافته. تلفظ ریشه ای نام خانوادگی هیوم هم در اصل به شکل هوَم ( نه هومه یا هومی ) به معنای من هو هستم، بوده و نه به معنای شگفت و تحیر از دیدگاه دهخدا ( ۱۰ خدا ؟ یا خود در ازل ده تائی آفریده شده ؟ ) .
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس