هیو

لغت نامه دهخدا

هیو. [ ] ( اِخ ) قصبه ای جزء دهستان فشند بخش کرج شهرستان تهران. دارای 2429 تن سکنه است. آب آن از چشمه سار. محصول آن غلات ، بنشن ، صیفی ، باغات انگور، میوه جات ، عسل ، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است و برخی در معدن ذغال سنگ کار می کنند. دبستان دارد. مزرعه سرای حشمت آباد واقع در کنار راه شوسه جزء این ده است. راه مالرو دارد و از قهوه خانه شاه دوست که سر راه شوسه واقعاست ماشین میرود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

فرهنگ فارسی

قصبهای جزئ دهستان فشند بخش کرج شهرستان تهران استان مرکز. در ۶ کیلومتری شمال راه شوسه قزوین و کرج . کوهستانی سردسیر ۲۴۲۹ تن سکنه دارد. محصولش غلات صیفی باغهای انگور میوه عسل لبنیات . شغل مردم کشاورزی گله داری و بعضی نیز در معدن زغال سنگ کار میکنند.

دانشنامه عمومی

هیو][ ۲] ، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان ساوجبلاغ در استان البرز ایران. نزدیک ترین شهر به آن از استان قزوین شهر آبیک و از استان البرز شهرهای هشتگرد و نظرآباد است.
این روستا براساس سرشماری سال ۱۳۸۵جمعیت آن ۸٬۰۶۱ نفر ( ۲٬۲۴۷ خانوار ) بوده است. [ ۳]
هیو که قدمت ۲۰۰۰ ساله دارد در مجاورت کوه های البرز قرار دارد و به علت نزدیکی به مراکز رفت وآمد بیش از روستاهای مجاور رشد کرده است. ودارای مناظر زیبا در دامنه کوه های البرز می باشد. در گذشته نه چندان دور در این روستا اکثریت مردم به کار معدن مشغول بودند خاصه محصولات معدنی آن زغال سنگ است. با تأسیس و راه اندازی کارخانه های سیمان آبیک و فخر ایران و… در چهار دهه پیش در اطراف هیو بیشتر اهالی یا شاغل در این کارخانجات شدند یا به اصناف وابسته به آن روی آوردند. هیو بسیار خوش آب و هوا بوده و در تابستان هم نیازی به کولر احساس نمی شود و حتی در شب ها باید در مقابل سرما خود را پوشاند. در ارتفاعات شمالی هیو منطقه ای به نام سیراب وجود دارد که با جای دادن یک امامزاده در خود و دارا بودن درختان گردو و چشمه های خاص به یک منطقه تفریحی و زیارتی برای مردم منطقه تبدیل شده است. همچنین در ارتفاعات این روستا شرایط مناسبی برای زنبورداری فراهم است.
هیو در گذشته ای نه چندان دور دارای مناطقی جنگلی به همراه یک رودخانه بوده است که اکنون تنها رودخانه آن به جا مانده است. همچنین گرگ که یکی از حیوانات این منطقه بود اکنون در این محل در معرض نابودی است و مورد حمایت سازمان حمایت از محیط زیست قرار گرفته است. گفته می شود در گذشته خانی به نام جمشید خان بر هیو و اطراف آن حکم می رانده است که قلعه ای نیز از وی بر جا مانده است. در اطراف این منطقه حفاریهای غیرقانونی نیز به منظور یافتن آثار باستانی انجام شده است. در میان خانه های هیو باغچه های بزرگ و درختان میوه قرار گرفته.
روستای هیو از جمله مناطق قدیمی و باستانی شهرستان ساوجبلاغ است که بر اساس یافته های باستانشناختی منطقه از جمله گورستانها و نمونه سفالهای یافت شده قدمت آن را به دوره تاریخی اثر آهن ۳ با پیشینه ای بالای ۲۰۰۰ سال می رساند. [ ۴] از نامهای قدیمی و باستانی قابل استناد این منطقه می توان به هوریاوین ( سرزمین مردمان آریایی، «آریاوین» ) و هیوین نام برد که امروزه با گذر زمان، با نام هیو شناخته می شود. اطلاق وجه تسمیه روستا با لفظ «هوریاً ( انسان پاک و آریایی نشان ) به جای لفظ» آریا " توسط مردمان این خطه نشان از اصالت ریشه دار آریایی مردمان باستان هیو دارد. [ ۵]
عکس هیوعکس هیو

هیو (تالین). هیو ( استونیایی: Hiiu ) یکی از زیربخش های شهر تالین است که در ناحیه نومه قرار دارد و در سال ۲۰۱۵ دارای ۲٫۵ کیلومتر مربع مساحت[ ۲] و ۳٬۹۸۶ نفر جمعیت بوده. [ ۱]
عکس هیو (تالین)عکس هیو (تالین)عکس هیو (تالین)عکس هیو (تالین)عکس هیو (تالین)عکس هیو (تالین)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

هیو نام باستانی خداوند
نام باستانی خداوند
هیو آخرین اسم خدا ذکر اعظم اسم ۱۰۰۱ خداوند و اسم اعظم پروردگار در قران از مخفف او به نام هو یاد شده
هیو نام دیگر خداست که تمامی اصوات را در خود جای داده است
یعنی ماه کامل
راهی برای راستی
هیو، روستایی است در استان البرز ایران. نزدیک ترین شهر به آن شهرهای هشتگرد و نظرآباد است
این روستا براساس سرشماری سال ۱۳۸۵جمعیت آن ۸٬۰۶۱ نفر ( ۲٬۲۴۷ خانوار ) بوده است.
هیو که قدمت ۲۰۰۰ ساله دارد در مجاورت کوه های البرز قرار دارد و به علت نزدیکی به مراکز رفت وآمد بیش از روستاهای مجاور رشد کرده است. ودارای مناظر زیبا در دامنه کوه های البرز می باشد. در گذشته نه چندان دور در این روستا اکثریت مردم به کار معدن مشغول بودند خاصه محصولات معدنی آن زغال سنگ است. با تأسیس و راه اندازی کارخانه های سیمان آبیک و فخر ایران و… در چهار دهه پیش در اطراف هیو بیشتر اهالی یا شاغل در این کارخانجات شدند یا به اصناف وابسته به آن روی آوردند. هیو بسیار خوش آب و هوا بوده و در تابستان هم نیازی به کولر احساس نمی شود و حتی در شب ها باید در مقابل سرما خود را پوشاند. در ارتفاعات شمالی هیو منطقه ای به نام سیراب وجود دارد که با جای دادن یک امامزاده در خود و دارا بودن درختان گردو و چشمه های خاص به یک منطقه تفریحی و زیارتی برای مردم منطقه تبدیل شده است. همچنین در ارتفاعات این روستا شرایط مناسبی برای زنبورداری فراهم است.
...
[مشاهده متن کامل]

هیو در گذشته ای نه چندان دور دارای مناطقی جنگلی به همراه یک رودخانه بوده است که اکنون تنها رودخانه آن به جا مانده است. همچنین گرگ که یکی از حیوانات این منطقه بود اکنون در این محل در معرض نابودی است و مورد حمایت سازمان حمایت از محیط زیست قرار گرفته است. گفته می شود در گذشته خانی به نام جمشید خان بر هیو و اطراف آن حکم می رانده است که قلعه ای نیز از وی بر جا مانده است. در اطراف این منطقه حفاریهای غیرقانونی نیز به منظور یافتن آثار باستانی انجام شده است که گفته می شود در یکی از این حفاریها که به بهانه یافتن معدن انجام می شده یک سماور طلا و… یافته شده است. در میان خانه های هیو باغچه های بزرگ و درختان میوه قرار گرفته که متأسفانه با افزایش جمعیت و نیاز به مسکن بیشتر این باغچه ها خشکانده شده و به خانه های مسکونی تبدیل می شوند و در نتیجه طراوت و سرسبزی گذشته آرام آرام از این روستا رخت بر می بندد.
روستای هیو از جمله مناطق قدیمی و باستانی است که بر اساس یافته های باستانشناختی منطقه از جمله گورستانها و نمونه سفالهای یافت شده قدمت آن را به دوره تاریخی اثر آهن ۳ با پیشینه ای بالای ۲۰۰۰ سال می رساند. از نامهای قدیمی و باستانی قابل استناد این منطقه می توان به هوریاوین ( سرزمین مردمان آریایی، �آریاوین� ) و هیوین نام برد که امروزه با گذر زمان، با نام هیو شناخته می شود. اطلاق وجه تسمیه روستا با لفظ �هوریاً ( انسان پاک و آریایی نشان ) به جای لفظ� آریا " توسط مردمان این خطه نشان از اصالت ریشه دار آریایی مردمان باستان هیو دارد. از جمله آثار باستانی هیو، قلعه گبران می باشد که در قسمت غربی روستا ( شمال مخابرات ) واقع شده است. پیشینه ساخت اولیه این قلعه که امروزه درصد بالایی از آن تخریب شده است، مشخص نیست ولی می توان گفت در دوران سلجوقیان این قلعه از قلایع در دست تصرف اسماعیلیان وابسته به حسن صباح بوده است که احتمالاً با قلعه های اطراف بخصوص ارزنگ قلعه فشندو بزقلعه ( شاه طهماسب ) که مشرف به دشت جارو در منطقه اشتهارد است رابطه داشته است. ساخت معماری بیرونی آن از سنگ و ملات ودیوار اتاقها از خشت و آجر ساخته شده است. دو حفره در داخل تپه اصلی کنده شده و مربوط به بنای اصلی می باشد که احتمالاً آب انبار یا راه مخفی بوده است. این قلعه از قسمت شرقی و جنوبی با دیوارهای سنگی و از قسمت غرب به پرتگاه و از سمت شمال به دروازه ورودی منتهی می شود. سفالینه هایی با لعاب فیروزه ای، لاجوردی و قهوه ای و بدون لعاب، نخودی و… که ادوار تاریخی از دوران تاریخی و بعد اسلام را شامل می شود را می توان به صورت پراکنده در اطراف تپه مشاهده کرد. مردم این منطقه تات نژاد هستند وبه زبان های فارسی و ترکی هم مسلط هستند.

بپرس