هیستریک

فرهنگ فارسی

بیماری روحی و آشفتگی وپریشان خیالی، هیستری
( صفت ) کسیکه مبتلا به بیماری هیستری است .

فرهنگ عمید

۱. ناشی از هیستری.
۲. مبتلا به هیستری.

پیشنهاد کاربران

پریشیک:
پریش پسوند صفت ساز "ایک" ( مانند تاریک، نزدیک )
شنجیک:
تشنج در عربی از شنج در فارسی می آید. چه شنجیدن در فارسی و چه تشنج در عربی به چم و معنی درکشیدن و منقبض شدن هستند و روشن است که شنجیدن با شکنجیدن و شکن هم ریشه است.
نوعی اختلال روانی میباشد که میتونه نشانه هایی مانند عصبی شدن و اضطراب، خجالت و حس شرمساری و نفس تنگی و حتی خشم را به همراه داشته باشد
بسته به مفهوم جملات شاید در زبان فارسی،
"حالت دیوانه وار"، "دیوانه وار " معنا بدهد
شخصی که نقش بازی و ایفا میکند در شرایطی که واقعا بیمار نیست و میخاهد تمارض کند
پریشانی ، عصبی ، نوعی بیماری یا اختلال که سبب پریشانی و آشفتگی میشه
کسی که خود را به بیماری بزندو ادعا کند با نداشتن علائم بیماری بگوید بیماریه وخیمی دارد
حالت عصبی بودن
پریشان، یک نوع بیماری
نوعی بیماری روانی وپریشان حال بودن : - )
آشفته ، پریشان

بپرس