هیدب

لغت نامه دهخدا

هیدب. [ هََ دَ ] ( ع ص ، اِ ) ابر فروهشته دامن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ابر نزدیک زمین. ( مهذب الاسماء ). || ریشه و پرزه جامه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ریشه جامه. ( مهذب الاسماء ) ( اقرب الموارد ). || شرم زن که فروهشته باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || اشک پی هم ریزان. || مرد کندخاطر و عاجز و گران سنگ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). مرد گران جان. ( مهذب الاسماء ).

فرهنگ فارسی

ابر فرو هشته دامن ابر نزدیک زمین

پیشنهاد کاربران

هیدب: ( در زبان عربی ) ابر نزدیک بزمین. ( لغتنامه دهخدا )

بپرس