هیدان

لغت نامه دهخدا

هیدان. [ هََ ] ( ع ص ) بددل. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). جبان و ترسو. || مضطرب و پریشان. ( از اقرب الموارد ). || بخیل و احمق. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). هو یعطی الهیدان و الریدان ؛ یعنی می بخشد مردم شناخته و ناشناخته را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

بد دل جبان و ترسو مضطرب و پریشان

فرهنگ عمید

۱. جبان.
۲. مضطرب.
۳. بخیل.
۴. احمق.

پیشنهاد کاربران

بپرس