هیبان
لغت نامه دهخدا
هیبان. [ هََ ی ْ ی َ ] ( ع ص ) مرد بسیارترس و بددل. ( منتهی الارب )( آنندراج ). || کسی که از مردم میترسد. ( از اقرب الموارد ). || چست و سبک. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || ( اِ ) تکه. ( منتهی الارب ). تیس. ( اقرب الموارد ). || شبان. || خاک. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). || کفک دهن شتر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
هیبان. [ هََ ی ْ ی ِ ] ( ع ص ) رجوع به مدخل قبل شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید