هیاکینتوس ( به انگلیسی: Huákinthos ) یا هایسینث ( به انگلیسی: Hyacinth ) /ˈhaɪəsɪnθ/ ؛ ( به یونانی: Error: {{Lang}}: متن دارای نشانه گذاری ایتالیک است ( راهنما ) ) یک الهه قهرمان از اساطیر یونانی است. او اهل امیکدائه شهری در اسپارت در نزدیکی معبد آپولون در زمان یونان کلاسیک بود که باعث رقم خوردن تراژدی او و آپولو شد.
از خانواده او دو روایت در دست است. او را پسر کلیو و پیروس و در دیگر روایت اورا فرزند اوئبالوس پادشاه اسپارتا یا پادشاه امیکلوس اسپارت یا پانتا آخوس و آخرین و زیباترین پسر دیومدئس می دانند.
در اسطوره شناسی یونان، هیاکینتوس یک شاهزاده اسپارتان جوان و بسیار زیبا بود که توسط خدایان آپولون، باد غرب زفوروس و خدای باد شمالی بورئاس و همچنین توسط یک انسان فانی به نام تاموریس دوست داشته می شد. ولی هیاکینتوس آپولو را از بین همه آنها انتخاب کرد. آپولو و هیاکینتوس بیشتر وقت خود را به شکار و کوهنوردی سرعتی در میان کوه های خشن اسپارتان می گذراندند. هیاکینتوس تمام سرزمین آپولو را همراه وی درون ارابه ای که توسط قوها کشیده می شد بازدید کرد. آپولو به معشوقه خود چگونگی استفاده از کمان. موسیقی؛ چنگ، ژیمناستیک و هنر پیشگوی را آموخت.
یک روز که آپولو در حال آموزش دادن پرتاب دیسک به هیاکینتوس بود آنها تصمیم گرفتند که یک مسابقه دوستانه داشته باشند. به طوری که هر یک به نوبت دیسکی را پرتاب کنند، آپولو اول پرتاب کرد آنهم با چنان قدرتی که دیسک ابرهای در آسمان را شکافت. هیاکینتوس دنبال دیسک دوید تا با گرفتن آن آپولو را تحت تأثیر قرار دهد. ولی کمانه کرد و به سر هیاکینتوس خورد و او را به صورت مرگباری زخمی کرد. در آخر زفیروس مسئولیت مرگ اورا بر عهده گرفت، وی از حسادت اینکه هیاکینتوس آپولو را بر او برتری داده آنچنان به دیسک دمیده بود که باعث مرگ او شد.
زمانی که آپولو پیکر نیمه جان معشوق خود را در آغوش گرفت رنگ بر رخسار نداشت. او از تمام توانای شفابخشی خود استفاده کرد او حتی آمبروزیا را برای درمان زخم به کار گرفت، ولی تلاشش بی اثر ماند. او نمی توانست زخمی را که الهه های سرنوشت یا مویرایها به وجود آورده اند را درمان کند. . زمانی که هیاکینتوس جان باخت آپولو گریست و آرزو کرد که جاودانگی خود را از دست دهد تا بتواند با عشق خود همراه شود. ولی چون این آرزو امکان پذیر نبود، او عهد بست که هیاکینتوس را همیشه به یاد داشته باشد و او را در ترانه ها و نوای چنگ خود یاد کند. از خون هیاکینتوس که بر زمین ریخته شده بود، آپولو گلی خلق کرد، گل سنبل را که یادآور افسوس او بود. گلی که یونانیان آنرا از زیباترین گلها می پندارند. [ ۱] در زبان انگلیسی «هیاکینس» به معنی گل سنبل نیز هست
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاز خانواده او دو روایت در دست است. او را پسر کلیو و پیروس و در دیگر روایت اورا فرزند اوئبالوس پادشاه اسپارتا یا پادشاه امیکلوس اسپارت یا پانتا آخوس و آخرین و زیباترین پسر دیومدئس می دانند.
در اسطوره شناسی یونان، هیاکینتوس یک شاهزاده اسپارتان جوان و بسیار زیبا بود که توسط خدایان آپولون، باد غرب زفوروس و خدای باد شمالی بورئاس و همچنین توسط یک انسان فانی به نام تاموریس دوست داشته می شد. ولی هیاکینتوس آپولو را از بین همه آنها انتخاب کرد. آپولو و هیاکینتوس بیشتر وقت خود را به شکار و کوهنوردی سرعتی در میان کوه های خشن اسپارتان می گذراندند. هیاکینتوس تمام سرزمین آپولو را همراه وی درون ارابه ای که توسط قوها کشیده می شد بازدید کرد. آپولو به معشوقه خود چگونگی استفاده از کمان. موسیقی؛ چنگ، ژیمناستیک و هنر پیشگوی را آموخت.
یک روز که آپولو در حال آموزش دادن پرتاب دیسک به هیاکینتوس بود آنها تصمیم گرفتند که یک مسابقه دوستانه داشته باشند. به طوری که هر یک به نوبت دیسکی را پرتاب کنند، آپولو اول پرتاب کرد آنهم با چنان قدرتی که دیسک ابرهای در آسمان را شکافت. هیاکینتوس دنبال دیسک دوید تا با گرفتن آن آپولو را تحت تأثیر قرار دهد. ولی کمانه کرد و به سر هیاکینتوس خورد و او را به صورت مرگباری زخمی کرد. در آخر زفیروس مسئولیت مرگ اورا بر عهده گرفت، وی از حسادت اینکه هیاکینتوس آپولو را بر او برتری داده آنچنان به دیسک دمیده بود که باعث مرگ او شد.
زمانی که آپولو پیکر نیمه جان معشوق خود را در آغوش گرفت رنگ بر رخسار نداشت. او از تمام توانای شفابخشی خود استفاده کرد او حتی آمبروزیا را برای درمان زخم به کار گرفت، ولی تلاشش بی اثر ماند. او نمی توانست زخمی را که الهه های سرنوشت یا مویرایها به وجود آورده اند را درمان کند. . زمانی که هیاکینتوس جان باخت آپولو گریست و آرزو کرد که جاودانگی خود را از دست دهد تا بتواند با عشق خود همراه شود. ولی چون این آرزو امکان پذیر نبود، او عهد بست که هیاکینتوس را همیشه به یاد داشته باشد و او را در ترانه ها و نوای چنگ خود یاد کند. از خون هیاکینتوس که بر زمین ریخته شده بود، آپولو گلی خلق کرد، گل سنبل را که یادآور افسوس او بود. گلی که یونانیان آنرا از زیباترین گلها می پندارند. [ ۱] در زبان انگلیسی «هیاکینس» به معنی گل سنبل نیز هست
wiki: هیاکینتوس