هیات
مترادف هیات: پیکر، ریخت، شکل، قیافه، هیئت، عرض
برابر پارسی: انجمن، دسته، ریخت، گروه
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
سان صورت
فرهنگستان زبان و ادب
{field} [ریاضی] دستگاهی جبری، دارای دو عمل که تمام خصوصیات جمع و ضرب اعداد حقیقی را دارند متـ . میدان 2
گویش مازنی
جدول کلمات
جنم
پیشنهاد کاربران
علم هیأت = علم نجوم = مِجَسطی
هیات = تیم. ( گروهی هم آماج و هدف )
هیات مدیره = تیم راینیتاران
هیات وزیران= تیم وزیران
هیات مذاکره کننده= تیم ( ( گفت ) )
هیات مدیره = تیم راینیتاران
هیات وزیران= تیم وزیران
هیات مذاکره کننده= تیم ( ( گفت ) )
اجتماع کردن یا جمع شدن افرادی مشخص با مسوءلیتی تعیین شده برای بهتر انجام دادن مسوءلیتها واگذاری واستفاده از تجارب دیگران وحذف برخی مسوءلیتها یا ایجاد کارهای جدید
تشکلی مردم نهاد با هدف برگزاری مجالس و مراسم مذهبی