هکک. [ هَُ ک َ ] ( اِ ) به معنی هکچه که جستن گلوباشد، و به عربی فواق خوانند. ( برهان ) : زآب سنان به سینه دشمن فرونشان چون زامتلای خون دل او را هکک بود.
امیرخسرو.
هکک. [ هَِ ک َ ] ( اِ ) چیزی را گویند مانند کجاوه. ( برهان ).
فرهنگ فارسی
(اسم ) جستن گلو فواق .توضیح سکسکه چیزی را گویند مانند کجاوه
فرهنگ عمید
= سکسکه
پیشنهاد کاربران
به فتح اول و دوم. خمیازه به گویش کازرونی. با فعل کردن همراه است. ( ع. ش )