هکع

لغت نامه دهخدا

هکع. [ هََ ک َ ] ( ع مص ) ناشکیبا گشتن. ( منتهی الارب ). جزع. || خوار شدن. ( اقرب الموارد ). || فروتنی نمودن. ( منتهی الارب ). خشوع. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس