هژده هزار عالم

لغت نامه دهخدا

هژده هزار عالم. [ هَِ دَه ْ هََ / هَِ ل َ] ( اِ مرکب ) صاحب بصائر آورده است که در هر ربعی ازارباع عالم از شرقی و غربی و جنوبی و شمالی چهارهزاروپانصد عالم است که مجموع هژده هزار باشد، و در خلافةالمناقب از سیدعلی همدانی مذکور است که عالم سیصدوشصت هزار باشد، و بعضی گویند هفتادهزار، بعضی هژده عالم گویند چنانکه : عقلیه و نوریه و روحیه و نفسیه و تعبیه و جسمیه و عنصریه و مثالیه و خیالیه و برزخیه و حشریه و جنانیه و جهنمیه و اعرافیه و رؤیتیه و صوریه و جمالیه و کمالیه. مجموع این عوالم در دو عالم ظاهر و باطن ، که غیب و شهادت است ، مندرج است. و بعضی چنین نوشته اند که عالم عقول و عالم ارواح و عالم افلاک که نُه است و عالم عناصر که چهار است و عالم موالیدکه سه باشد، مجموع هژده می شود. ( از غیاث اللغات ).

فرهنگ فارسی

(اسم ) هزارعالم : (( جولانگه توزان سوی الاست گرکنی هژده هزارعالم ازین سوی لارها. ) ) (خاقانی )

پیشنهاد کاربران

بپرس