هوی و هوس. [ هََ وا وُ هََ وَ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) میل و خواهش نفس : حقیقت سرایی ست آراسته هوی و هوس گرد برخاسته.سعدی.رضا و ورع نیکنامان حرهوی و هوس رهزن و کیسه بر.سعدی.
whim (اسم)خیال، هوس، علاقه دمدمی، وهم، پنداره، وسواس، تلون مزاج، تغییر ناگهانی، هوی و هوسvagary (اسم)بوالهوسی، تخیلات، هوی و هوس