هوگنی ( به زبان نروژی باستان: Högne ) یکی از پادشاهان اوسترگوتلاند بود که در منابع اساطیر اسکاندیناوی حضور دارد. هوگنی تروآ پسر گیوکی پادشاه جنوب راین و ساحره ای به نام گریم هیلد بود. او همچنین برادر گونار، گوتورم و گودرون بود. اما بر طبق سرگذشت نامه تیدرکس، هوگنی پسر اینکوبوس و ملکه اش محسوب می شود، بنابراین او تنها برادر ناتنی گونار، گرنوز و گیسلر بود. [ ۱]
بر طبق نوشته های اسنوری استورلوسون او پادشاه اوسترگوتلاند بود و پسری به نام هیلدور و دختری به نام هیلدا داشت که با گرن مار، پادشاه سودرمانلاند ازدواج کرد. اسنوری بیان می کند که هوگنی و پسرش هیلدور اغلب به قصد از بین بردن افراد اینگیالد به استان های سوئدی حمله می کرد و فرمانروایی سرزمینی پادشاهی خود را تا زمان مرگش در دست داشت.
در روایات دیگر هوگنی با زنی به نام کوستبرا ( یا کُسثرا ) ازدواج کرد و آن ها صاحب چهار پسر به نام های سولار، اسنَوار، گیوکی و نیفلانگ شدند. اسبی که بر آن می تاخت نیز «هولکویر» نام داشت.
گونار و هوگنی پس از ازدواج خواهرشان با زیگورد، با یکدیگر سوگند برادری یاد کردند. در این بین براین هلد معشوقهٔ زیگورد، به گونار و هوگنی گفت: زیگورد پیمانش را شکسته و شب قبل از اینکه به کاخ بیاید با او همخواب شده است. پس چنین شد که هوگنی و گونار نقشهٔ قتل زیگورد را کشیدند. خواهر هوگنی، گودرون، پس از قتل همسرش زیگورد، بدست برادر کوچکش گوتورم، با آتیلا رهبر قوم هون و برادر براین هلد ازدواج کرد که در آن زمان به دنبال گنجینهٔ نیبلونگ بود ( که پس از مرگ زیگورد نزد گونار و هوگنی تقسیم شده بود ) ، و آن ها را به قصد کشتن به دربار خود دعوت کرد. گودرون که در رؤیاهای خود دیده بود، آتلی موجبات مرگ برادر و خانواده اش می شود، پیشنهاد او را رد کرد. اما با وجود تمام هشدارها، برادر بزرگش گونار دعوت را پذیرفت اما برادرها محض احتیاط گنجینه را در بستر رود راین مخفی کردند و با یکدیگر سوگند خوردند هیچگاه محل مخفی شدن آن را فاش نکنند.
آتیلا تمام مهمان ها به غیر از گونار و هوگنی را کشت تا با شکنجه کردن آن ها بتواند مکان مخفی شدن گنجینه را پیدا کند. اما هیچکدام از برادرها حاضر به افشای محل نگهداری گنجینه نبودند. چنین شد که آتیلا سینهٔ هوگنی را شکافت و قلب او را نزد گونار برد تا به حرفش بیاورد. بر طبق یکی از اشعار ادای شاعرانه، آتیلا با کشتن و درآوردن قلب آشپزش هیالی، سعی در فریب گونار را داشت. اما گونار بلافاصله دریافت که این قلب متعلق به برادرش هوگنی نیست. [ ۲]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبر طبق نوشته های اسنوری استورلوسون او پادشاه اوسترگوتلاند بود و پسری به نام هیلدور و دختری به نام هیلدا داشت که با گرن مار، پادشاه سودرمانلاند ازدواج کرد. اسنوری بیان می کند که هوگنی و پسرش هیلدور اغلب به قصد از بین بردن افراد اینگیالد به استان های سوئدی حمله می کرد و فرمانروایی سرزمینی پادشاهی خود را تا زمان مرگش در دست داشت.
در روایات دیگر هوگنی با زنی به نام کوستبرا ( یا کُسثرا ) ازدواج کرد و آن ها صاحب چهار پسر به نام های سولار، اسنَوار، گیوکی و نیفلانگ شدند. اسبی که بر آن می تاخت نیز «هولکویر» نام داشت.
گونار و هوگنی پس از ازدواج خواهرشان با زیگورد، با یکدیگر سوگند برادری یاد کردند. در این بین براین هلد معشوقهٔ زیگورد، به گونار و هوگنی گفت: زیگورد پیمانش را شکسته و شب قبل از اینکه به کاخ بیاید با او همخواب شده است. پس چنین شد که هوگنی و گونار نقشهٔ قتل زیگورد را کشیدند. خواهر هوگنی، گودرون، پس از قتل همسرش زیگورد، بدست برادر کوچکش گوتورم، با آتیلا رهبر قوم هون و برادر براین هلد ازدواج کرد که در آن زمان به دنبال گنجینهٔ نیبلونگ بود ( که پس از مرگ زیگورد نزد گونار و هوگنی تقسیم شده بود ) ، و آن ها را به قصد کشتن به دربار خود دعوت کرد. گودرون که در رؤیاهای خود دیده بود، آتلی موجبات مرگ برادر و خانواده اش می شود، پیشنهاد او را رد کرد. اما با وجود تمام هشدارها، برادر بزرگش گونار دعوت را پذیرفت اما برادرها محض احتیاط گنجینه را در بستر رود راین مخفی کردند و با یکدیگر سوگند خوردند هیچگاه محل مخفی شدن آن را فاش نکنند.
آتیلا تمام مهمان ها به غیر از گونار و هوگنی را کشت تا با شکنجه کردن آن ها بتواند مکان مخفی شدن گنجینه را پیدا کند. اما هیچکدام از برادرها حاضر به افشای محل نگهداری گنجینه نبودند. چنین شد که آتیلا سینهٔ هوگنی را شکافت و قلب او را نزد گونار برد تا به حرفش بیاورد. بر طبق یکی از اشعار ادای شاعرانه، آتیلا با کشتن و درآوردن قلب آشپزش هیالی، سعی در فریب گونار را داشت. اما گونار بلافاصله دریافت که این قلب متعلق به برادرش هوگنی نیست. [ ۲]
wiki: هوگنی