هوچی

/howCi/

مترادف هوچی: جنجالی، حراف، شلوغ، قالتاق، ناتو

معنی انگلیسی:
alarmist, demagog, demagogue, hooter, propagandist, rowdy, rumormonger, heckler, hooligan, gossip

لغت نامه دهخدا

هوچی. [ هََ / هُو] ( ص مرکب ) آنکه عوام را اغوا کند در ظاهر برای منافع آنان و در باطن برای سود خود. ( یادداشت مؤلف ).
- هوچی بازی ؛ سر و صدای بیهوده به راه انداختن برای سود خود.
- هوچی گری ؛ هوچی بازی.
رجوع به هو شود.

فرهنگ فارسی

(صفت ) ۱- کسی که مردم را هوومسخره کند. ۲- آنکه حق را باطل وانمود کند و باطل را حق : پست کند هوچی و بیکاره را شاد کند ملت بیچاره را. ( بهار ) ۳- حراف . ۴- خبرچین

فرهنگ معین

(هُ ) (ص . ) حَرّاف ، کسی که با پُرحرفی و جار و جنجال حَقی را باطل می گرداند.

فرهنگ عمید

کسی که جاروجنجال راه بیندازد و مردم را هو بکند.

واژه نامه بختیاریکا

( هَوچی ) هُوچی؛ جارچی؛ شایعه پراکن؛ یک کلاغ چهل کلاغ کن
گالِه زَن ِ گُمبه کَن؛ دهل دهل

مترادف ها

demagog (اسم)
ادم عوام فریب، هوچی

demagogue (اسم)
ادم عوام فریب، هوچی، عوام فریب

rumormonger (اسم)
هوچی، خبر کش، کسی که شایعه می سازد

پیشنهاد کاربران

فردی که برای پاسبانی شب های محلات و دکاکین و منازل استخدام می شد. هوچی از یکی دوساعت از شب گذشته راه می افتاد و چون سیاهی یا جنبنده ای در تاریکی می دید، ( هو ) انداخته، فریاد می کشید
در کشور چین جلوی رستوران های متوسط پایین کسانی هستند که مدام جار می زنند و بازار گرم می کنند و می گویند "هاو چی" که هاو بمعنای خوب هست و چی هم بمعنای غذا ؛ رویهمرفته یعنی غذای خوشمزه. این رسم در دوران قدیم رواج بیشتری هم داشته است.
...
[مشاهده متن کامل]

می تواند چنین بوده باشد تاجرانی که از چین برگشته اند، این واژه را با خود به یادگار آورده باشند و در ابتدا بر قامت شاگردان حجره که بازارگرمی میکرده اند نهاده و بعدها پسوند "گر" و "گری" اضافه شده. بعلاوه آنکه نخستین کسانیکه در دعواهای بازاری، آبرو و حیثیت کسی را می بردند همین جارچیان و هاوچیان بوده اند.

در مورد تعاریف دو کاربر توضیحاتی عرض کنم. کاربر امیرغ نوشته اند "شانتاژچی، " در زبان فارسی پس وندها و پیش وندهای فارسی اشتباه است و نباید با کلمات غیرفارسی بسته شوند. برای مثال سلاح نباید نوشته شود سلاح ها، بلکه اسلحه درست است. بیت نباید بشود بیت ها، بلکه ابیات درست است. خواهشمند نباید بشود خواهشاً، زیرا تنوین عربی با واژه فارسی نباشد با هم بسته شود. شانتاژ یک واژه فرانسوی است و نباید با پس وند چی بسته شود. در ضمن شانتاژ فعل است. فلانی شانتاژ می کند، یا در حین صحبت های او دیگران شانتاژ می کردند. این طوری استفاده می شود. معنای آن هم به افرادی اطلاق می شود که خلال صحبت یا سخنرانی یک نفر با سروصدا و هو کردن و حتی در برخی موارد با رفتار فیزیکی، جلوی ادامه صحبت فرد گوینده را می گیرند تا نتواند پیامی که می خواهد منتقل کند را منتقل کند. این افراد به اصطلاح شانتاژ می کنند. اما هوچی گری یا هوچی درآوردن یا هوچی بازی درآوردن و یا سایر ترکیب هایش به معنای ننه من غریبم بازی درآوردن و صحنه سازی و جو دادن و ناله و زاری همراه با بزرگنمایی است. بنابراین مشاهده می شود که معنای شانتاژ هیچ ربطی به هوچی و ترکیبات آن ندارد!
...
[مشاهده متن کامل]

در مورد کاربر مجید سفری دوغایی، شارلاتان به آدم کلّاش و شیاد و به قول معروف عوضی گفته می شود که با زبان بازی و چرب زبانی مردم را به کار نادرستی که می خواهد وادار می کند. همان طور که مشاهده می کنید شارلاتان نیز هیچ ارتباط معنایی با هوچی و ترکیبات آن ندارد.
معنای رایج تر آن در زبان فارسی همان ننه من غریبم بازی در آوردن است. معانی دیگر و بهتری در حال حاضر به ذهنم نمی رسد. امیدوارم موفق باشید.
اگر مفید بود لطفاً لایک بفرمایید. متشکرم.

این کلمه بیشتر در فرهنگ خراسانی هستش به معنی کسی که با سر و صدا زیاد میخواد عوام فریبی کنه و حق بقیه رو ضایع کنه
Rowdy
شانتاژچی
شارلاتان

بپرس