هولس
لغت نامه دهخدا
دانشنامه عمومی
پیشنهاد کاربران
روح ( روه - در واژه روهان! ) واژه ای عربی و وام گرفته شده از فارسی است!
در فارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ ) : هولس ( hols )
در اوستا: آسِن ( در واژه آسنا! )
پیشینیان ما باور داشتند که روه ( روح ) ما به مانند کرم ابریشم هست و برای آزاد شدن از جسم ( پیله ) باید آن را پرورش داد تا به پروانه ( لیسانس، آزادی ) رسید!
... [مشاهده متن کامل]
( ( بی شک لیسانس واژه ای فرانسوی هست ولی وام گرفته شده از واژه پهلوی هست! ) )
لس: لیسه - کرم ابریشم، کرم پیله ساز ( پروانه! ) -
به آهستگی، نرم، روان - ابریشم، پرنیان، پرند، دیبا ( دیباج )
معنی: فطرت، سرشت پروردگار، نشانه اهورامزدایی ( سَروَر راستی، بزرگِ دانایی ) ، رنگ و بوی خدایی، هو ( هولس ) ! -
شخصیت، انسانیت، منش، نهاد، وجود، گوهره، نژاد، خیم!، آسِن ( در واژه آسنا! ) ، روه ( روح - در واژه روهان! ) -
بردباری، شکیبایی، تاب آوری، دلوَرزی، حوصله! -
نیک ( نیکو ) ، خوب، خوش، بهتر، شایسته، پسندیده، اَشا ( درست و راست ) ، هَژیر!
در فارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ ) : هولس ( hols )
در اوستا: آسِن ( در واژه آسنا! )
پیشینیان ما باور داشتند که روه ( روح ) ما به مانند کرم ابریشم هست و برای آزاد شدن از جسم ( پیله ) باید آن را پرورش داد تا به پروانه ( لیسانس، آزادی ) رسید!
... [مشاهده متن کامل]
( ( بی شک لیسانس واژه ای فرانسوی هست ولی وام گرفته شده از واژه پهلوی هست! ) )
لس: لیسه - کرم ابریشم، کرم پیله ساز ( پروانه! ) -
به آهستگی، نرم، روان - ابریشم، پرنیان، پرند، دیبا ( دیباج )
معنی: فطرت، سرشت پروردگار، نشانه اهورامزدایی ( سَروَر راستی، بزرگِ دانایی ) ، رنگ و بوی خدایی، هو ( هولس ) ! -
شخصیت، انسانیت، منش، نهاد، وجود، گوهره، نژاد، خیم!، آسِن ( در واژه آسنا! ) ، روه ( روح - در واژه روهان! ) -
بردباری، شکیبایی، تاب آوری، دلوَرزی، حوصله! -
نیک ( نیکو ) ، خوب، خوش، بهتر، شایسته، پسندیده، اَشا ( درست و راست ) ، هَژیر!