هوشیدن. [ دَ] ( مص ) تعقل کردن. ( برهان ). تعقل و تفکر کردن در کاری. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). || به زبان پهلوی خشک شدن : بهوشید؛ خشک شد. ( حاشیه فرهنگ اسدی ).