هوش هیجانی

دانشنامه عمومی

هوش احساسی، هوش عاطفی یا هوش هیجانی ( به انگلیسی: Emotional intelligence | EI ) شامل شناخت و کنترل عواطف و هیجان های خود و دیگران است. به عبارت دیگر، شخصی که EI بالایی دارد، سه مؤلفهٔ هیجان ها را به طور موفقیت آمیزی با یکدیگر تلفیق می کند: مؤلفهٔ شناختی، مؤلفهٔ فیزیولوژیکی و مؤلفهٔ رفتاری. متونِ علم مدیریت بر این باورند که رهبران و مدیران، با هوش های هیجانیِ بالاتر، توان بیشتری برای هدایتِ سازمانِ تحت کنترل شان دارند. یافته های جدید نشان می دهد کارکنانی که دارای وجدان کاری و احساس وظیفه شناسی بالایی هستند، اما فاقدِ هوش احساسی و اجتماعی اند، در مقایسه با کارکنان مشابهی که از هوش احساسی بالایی برخوردارند، عملکرد ضعیف تری دارند. [ ۱]
از مقالاتِ پژوهشی برخی دانشمندان این گونه بر می آید که، کسانی که از هوش احساسی برخوردارند می توانند عواطف خود و دیگران را کنترل کرده، بینِ پیامدهای مثبت و منفی عواطف تمایز گذارند و از اطلاعاتِ عاطفی برای راهنمایی فرایندِ تفکر و اقدامات شخصی استفاده کنند. هوش احساسی، اصطلاحِ فراگیری است که مجموعهٔ گسترده ای از مهارت ها و خصوصیات فردی را دربرگرفته و به طور معمول به آن دسته مهارت های درون فردی و بین فردی گفته می شود که فراتر از دایرهٔ مشخصی از دانش های پیشین، چون بهرهٔ هوشی و مهارت های فنی یا حرفه ای است.
ارسطو می گوید:
"عصبانی شدن آسان است؛ همه می توانند عصبانی شوند، اما عصبانی شدن در برابر شخصِ مناسب، به میزان مناسب، در زمان مناسب، به دلیل مناسب و به روش مناسب – آسان نیست!"
دانیل گلمن معتقد است، هوش عاطفی بالا تبیین می کند که چرا افرادی با بهرهٔ هوشیِ متوسط، موفق تر از کسانی هستند که نمره های بهره هوشی بالاتری دارند. بهرهٔ هوشی نمی تواند به خوبی از عهدهٔ توضیحِ سرنوشت متفاوتِ افرادی بر آید که فرصت ها، شرایط تحصیلی و چشم اندازهای مشابهی دارند.
ادوارد تورندایک از روانشناسان برجسته قرن بیستم در حوزه های یادگیری، آموزش و هوش، در سال ۱۹۲۰ مفهومی به نام هوش اجتماعی یا Social Intelligence را به صورت زیر تعریف کرد:
«هوش اجتماعی یعنی توانایی درک و مدیریت کردن مردان، زنان، دختران و پسران، برای رفتار خردمندانه در روابط انسانی. »
در دهه ۱۹۴۰ وقتی نود و پنج دانشجوی دانشگاه هاروارد را، یعنی دورانی که دانشجویان دانشگاه های شرق آمریکا را افرادی با هوش بهر های متنوع تر از امروز تشکیل می دادند؛ تا سنین میان سالی مورد بررسی قرار دادند، چنین دیدند که افرادی که بالاترین نمره های تحصیلی را داشتند از نظر میزان حقوق دریافتی، بهره وری و موفقیت شغلی از همدوره ای های ضعیف تر خود موفق تر نبودند. آنان حتی از نظر میزان رضایت از زندگی شخصی یا رضایت از روابط دوستانه، خانوادگی و عشقی نیز وضعیتی برتر نداشتند. [ ۲]
عکس هوش هیجانیعکس هوش هیجانی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

هوشنگ ؛ هوشیار ، دانا ، تیزهوش
حافظه و هوش و تفاوت بار معنایی و مفهومی این دو کلمه در وجود تفاوت حروف در ساختمان این دو کلمه می باشد که در متن زیر توضیح داده شده است ؛
حفظ ، حافظه و محفوظ ؛ تغییر ریخت یافته و مرتبط با مفهوم کلمه ی محبوس در یک موقعیت کاربردی دیگر به معنی وجود یک فضای حبس شده و در عین حال دارای حفاظت جهت مراقبت و نگهداری به علت وجود علاقه و دوست داشتن نسبت به چیزی که می خواهیم از آن محافظت کنیم و آن چیز را برای خودمان داشته باشیم.
...
[مشاهده متن کامل]

تحلیل و تفسیر این کلیدواژه از زوایای مختلف از طریق قانون و قواعد ایجاد و پیدایش کلمات در مبحث زبانشناسی در لابلای متن زیر خدمت علاقمندان به مبحث زبانشناسی تبیین شده است ؛
در زبان فارسی، واژهٔ درست برای اشاره به اندام تناسلی داخلی زنانه �مهبل� است، که معادل واژهٔ �واژن� در زبان های اروپایی است. واژهٔ �محبل� در این زمینه کاربرد ندارد و نادرست است.
فلسفه ی پیدایش و ایجاد کلمه ی مهبل از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات در کلمات هم خانواده با یک مصدر و بن واژه ی مشترک در مطلب زیر تحلیل و تفسیر و تبیین شده است ؛
حَبّه ؛ تحلیل و تفسیر مبسوط این کلیدواژه خدمت علاقمندان به مبحث زبانشناسی از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات در متن زیر تبیین شده است ؛
محفل ؛ ریشه ی اصلی این کلمه ، کلمه ی حف می باشد و حرف ( م ) در ابتدای ساختمان این کلمه نماد محل ، موقعیت ، مکان و منبع می باشد.
در ساختمان کلمه ی محفل کلمه ی حفظ و حفاظت و محافظت نهفته شده است.
بر همین مبنا کلمه ی محفل به معنی مکان امن و حفاظت شده دارای معنا و مفهوم می باشد.
مدل و حکمت نگارش و نگارگری حرف ( ح ) در مفهوم کلمات، نماد یک موقعیت حاشیه ای و قابل مشاهده و بیرونی و خارجی می باشد که اگر به صورت حرف ( ه ) در ساختمان کلمات استفاده شود نماد یک مفهوم دارای عمق و مرکزی و نهفته شده در نهاد و نهان چیزی می باشد.
مثل دو کلمه ی شاه و حاشیه که از طریق قانون بازخوانی و بازچینی حروف به صورت معکوس دو تعریف درون و بیرون یا سطح و عمق یا حاشیه و مرکز قابل مشاهده می شود.
و یا مثل دو کلمه ی بحر و بهر که حقیقت نگارش حرف ( ح ) دارای یک عینیت واقعی به صورت موج دریا می باشد و مفهوم دریا را به صورت یک پهنه ی وسیع و دارای موج در مفهوم این کلمه ایجاد می کند.
و نگارگری حرف ( ه ) که به صورت یک دایره ی میان تهی طراحی شده است اشاره به میان دار بودن و عمق چیزی را دارد مثل همین کلمه ی بهر در کلمه ی بحر که اشاره به قابل بهره برداری بودن از اعماق بحر را به ما می رساند.
همچنین در کلمه ی محفل که حرف ( ف ) در قانون و قواعد ایجاد کلمات به دلیل نزدیکی محل صدور آوای آن از ابزارهای ایجاد کلام واقع شده در دهان قابل تبدیل به حرف ( ب ) می باشد بر همین مبنا کلمه ی مهبل در یک موقعیت کاربردی دیگر به معنی محل محفوظ و محبوس شده و دارای محافظت که قابلیت بهره داری داشته باشد قابل مشاهده است.
از کلمه ی ریشه ای حف در موقعیت های کاربردی مختلف در پهنه واژگان و دریای لغات استفاده شده است مثل نحیف حبس حبه حبوط حب و. . .
به عنوان نمونه تفسیر کلمه ی نحیف در متن زیر خدمت علاقمندان به مقوله ی زبان شناسی تحلیل و تبیین شده است ؛
نحیف ؛ افزونه ی حرف منفی ( ن ) در این کلمه به مفهوم نبودن و نداشتن می باشد.
در ساختمان کلمه ی نحیف که مفهوم حفظ و حفاظت و محافظت وجود دارد در مکالمات روزمره اشاره به بدنی لاغر و سیستمی ضعیف دارد که نیاز به محافظت بیشتر جهت ادامه ی حیات دارد.
کلمه ی موازی که برای کلمه ی نحیف در مکالمات روزمره در حال استفاده و قابل تعریف است کلمه ی نزار به معنی نیاز به دریافت زور به علت نبود و عدم قدرت و قُوَّت در یک سیستم یا زیستم می باشد.
کلمه ی لاغر نیز به همینگونه که یک کلمه ی ترکیبی عربی فارسی و یک کانسپت کلامی می باشد حرف لا به معنی نبودن و غر که یک نیم کلمه در ساختمان کلمه ی لاغر می باشد به معنی غرش و خروش و خروشیدن به معنی نداشتن غرش و نداشتن توانایی برای خروشیدن و گردش و گردیدن دارای معنا و مفهوم می باشد.
کلمه ی باریک نیز که دارای ریشه و مصدر بار به معنی پُری و پر بودن می باشد حرف ( ک ) در ساختمان این کلمه نماد کوچک بودن و کم بودن می باشد بر همین مبنا کلمه ی باریک به معنی کم بار بودن و پُر نبودن دارای معنا و مفهوم می باشد. حرف ( ب ) در قانون و قواعد ایجاد کلمات به دلیل نزدیکی محل صدور آوای آن به حرف ( پ ) قابل تبدیل به حرف ( پ ) جهت ایجاد مفهوم پُری و پُر بودن می باشد.
و نهایتاً اینکه وجود حرف ح در ساختمان کلمه ی حَبّه که نماد وجود یک انرژی لطیف و قابل مشاهده و مادی می باشد در کلماتی مثل حاره حرارت حریم حرمت و. . . منطبق با مدل صدور آوای حرف ح که از ابزارهای ایجاد کلام از عمق و انتهای حلق و گلو همراه با یک انرژی لطیف می باشد قابل مشاهده است به گونه ای که خود کلمه ی حلق گواه و مُؤَیَّد تعریف وجود حرارت در صدور آوای حرف ح می باشد چون در ساختمان کلمه ی حلق، حرف ل که قابل تبدیل به حرف ر می باشد و نماد وجود یک انرژی لطیف و دارای استمرار می باشد ما را متوجه کلماتی از قبیل حریق و حرکت و مهار و اهرم و. . . می کند
و علامت تشدید بر روی حرف ب در کلمه ی حَبّه باعث ایجاد مفهوم ازدیاد و جمع بودن در کلمه ای مثل حبوبات به معنی وجود یک واقعیت که دارای تشتت و فراوانی باشد و نیاز به محافظت و ایجاد یک شرایط حفاظتی داشته باشد جهت ایجاد یک انرژی حیات بخش و دوست داشتنی در کلماتی مثل حبیب و حُب و محبت به ما معنا و مفهوم می رساند.
فلذا کلمه ی حَبّه با تعریفی غیرانطباقی و موازی آن به معنی دانه و بذر و تخم و. . . اشاره به یک واقعیت در عالم هستی که دارای مفاهیمی از قبیل دوست داشتن و ازدیاد و حفاظت باشد به ما معنا و مفهوم می رساند.
کلمه ی intelligence که به هوش ترجمه گردیده است مفهوم اصلی این کلمه با توجه به ذات و بار معنایی و رفتارشناسی حروف این کلمه چیز دیگری از خود نمایان می کند. این کلمه یک کانسپت کلامی که از ترکیب دو کلمه intell و gent یا gend یا gence می باشد تشکیل شده است. کلمه intell که با مفهوم فهمیدن ترجمه گردیده است از زاویه قانون تغییر شکل حروف در غالب کلمات تغییر شکل یافته کلمه ی inter ، هم پیاله کلمه اندرون فارسی می باشد به مفهوم دریافت یا ورود پی در پی و مداوم در درون چیزی با توجه به ذات حرف ر در آخر این کلمه می باشد و کلمه gence نیز به مفهوم ذات پنهان هر چیزی تحت عنوان جنس آن چیز می باشد. که با کلماتی از قبیل جن جنس ژن انرژی ژنتیک جن جنین جان جَنَّت ژنراتور به لحاظ مفهومی از یک خانواده می باشد.
در کل هر چیز لطیف که وجود داشته باشد و ناپیدا و غیر قابل روئیت باشد به جن یا همان انرژی تعبیر گردیده است. با این تفسیر مفهومی که کلمه intelligence از خودش نمایان می کند معنی ( دریافت لطیف و غیر مادی در ذات پنهان و نهفته ) قابل برداشت می باشد. و تفاوتی که در دو کلمه ی intelligence و هوش به لحاظ بار معنایی وجود دارد تفاوت ورود و خروج یا دریافت و پرداخت یا گرفتن و دادن می باشد. کلمه هوش به لحاظ ذات سه حرفی که در دل خودش دارد حرف ه که لطیف ترین حرف از ابزارهای کلامی دهان می باشد و همراه با گرمای وجود انسان نیز می باشد نماد یک مقوله ی لطیف فکری و معرفتی زنده و گرم می باشد و ذات حرف ( و ) در میان کلمات که نماد یک روند و ایجاد جریان از جایی به جایی در چیزی را از خود نشان می دهد مانند رود سود صعود فرود هبوط سقوط خون و ذات حرف ش که نماد شارش زیاد آن جریان می باشد و در مجموع ترکیب ذات این سه حرف در کلمه هوش یک مقوله ی جریان فکری و معرفتی و پردازش یک مسئله ی از قبل دریافت شده از درون به بیرون تحت عنوان هوشیاری را می توان برداشت کرد. به گونه ای که کلیدواژه ی هوشیاری حالتی از آمادگی قبلی برای انجام یک فعل یا نشان دادن یک عکس العمل را می توان درک نمود. در صورتی که کلمه intelligence مقوله ی دریافت اطلاعات و داده ها را از بیرون به داخل جهت پردازش و ذخیره سازی، در ذهن تداعی می کند.
در پناه خالق کلمات موفق پیروز باشید
التماس دعای خیر برای همه ی بندگان خدا.

Emotional intelligence