هوش ربا. [ رُ ] ( نف مرکب ) رباینده هوش. رجوع به هوش ربای شود.
فرهنگ فارسی
مخفف آن [ هش ربا ] نام دژی افسانه ای که در داستان آخر دفتر ششم مثنوی مولوی آمده و ناتمام مانده و تمام داستان با روایات مختلف توسط [ صبحی مهتدی ] بنام [ دژ هوش ربا ] در نوروز سال ۱۳۳٠ در تهران منتشر شده است . قلعه هوش ربا یا قلعه ذات الصور . در مثنوی مولوی آخر دفتر ششم حکایت سه پادشاه زاده است که بدستور پدر بسیاحت ممالک شدند . روایت شده که او آنانرا از رفتن به قلعه ذات الصور یا هش ربا منع کرد با اینهمه آنان بر خلاف وصیت پدر بدان قلعه رفتند و تصاویر و نقوش عجیب دیدند از آن جمله تصویر دختر شاه چین و عاشق او شدند و به طلب او بر آمدند . دو برادر بزرگتر نومید شدند و مردند و برادر کوچکتر کامیاب گردید
فرهنگ عمید
۱. ربایندۀ هوش و عقل، بیهوش کننده. ۲. [مجاز] آن که یا آنچه به سبب زیبایی خود هوش و عقل از سر انسان ببرد.