هوسبازی

/havasbAzi/

برابر پارسی: تنکامگی

معنی انگلیسی:
caprice, whimsicality, vagary

لغت نامه دهخدا

هوس بازی. [ هََ وَ ] ( حامص مرکب ) در پی هوس رفتن. هوس باختن :
ببایدهوس کردن از سر به در
که دور هوس بازی آمد به سر.
سعدی.

پیشنهاد کاربران

هَوَسبازی: ١. دمدمی بودن ٢. تَنکامگی، زنبارگی، مردبارگی، آمیزشخواهی، آمیزشرانی، آمیزشپرستی، تَنجویی، آرزومندیِ جنسی، کامجویی ٣. فزونخواهی ۴. آزمندی ۵. خواست، خواهش، نیاز ۶. دیوانگی

بپرس