هوس کاری

لغت نامه دهخدا

هوس کاری. [ هََ وَ ] ( حامص مرکب ) در پی هوس بودن :
هوس کاری آن فرهاد مسکین
نشان جوی شیر و قصرشیرین.
نظامی.

پیشنهاد کاربران

بپرس