هوتکیان ( پشتو: د هوتکیانو ټولواکمنی ) دودمانی پادشاهی بود که به دست افغان های غلجی بنیان نهاده شد و طی دههٔ ۱۷۲۰ بر مناطقی از ایران و افغانستان حکومت کرد. این دودمان در آوریل ۱۷۰۹ به دست میرویس خان هوتک که رهبری شورشی موفقیت آمیز در برابر شاهنشاهی رو به زوال ایران صفوی در جنوب افغانستان کنونی را به عهده داشت، پایه گذاری شد.
... [مشاهده متن کامل]
میرویس در سال ۱۷۱۵ به مرگ طبیعی درگذشت و برادرش عبدالعزیز هوتک جانشین او شد. مدتی از حکمرانی او نگذشته بود که به دست برادرزاده اش محمود کشته شد. محمود به سمت پایتخت ایران، اصفهان، لشکر کشید و شاه سلطان حسین را از پادشاهی خلع کرد و خودش شاه ایران شد. پسرعمویش اشرف پس از کودتایی در سال ۱۷۲۵ جانشین محمود شد. با این حال، اشرف تاج وتخت را برای مدت طولانی حفظ نکرد، زیرا فاتح ایرانی نادرقلی بیگ ( بعدها نادرشاه ) طی نبرد دامغان در ۱۷۲۹ او را شکست داد و اشرف به جنوب افغانستان گریخت. در سال ۱۷۳۸، نادر حکومت هوتکیان به رهبری حسین هوتکی را پس محاصره طولانی قندهار سرنگون کرد. سپس، نادرشاه شروع به سازماندهی دوباره حاکمیت ایران بر مناطقی کرد که دهه ها پیش به دست رقبای اصلی ایران — امپراتوری های عثمانی و روسیه — از دست رفته بودند.
پس از دوران شاه قدرتمندی مانند، شاه عباس دوم، به تدریج دربار صفوی رو به زوال نهاد. با تاج گذاری شاه حسین یکم، این زوال و انحطاط تشدید گردید. رجال و افسران کاری، رانده شده و جای آن ها را مردمان بیکاره و رشوه خوار و خرافاتی گرفته بود. شخص شاه به خواندن اوراد و ادعیه و تعویذ و دیدن فال و جفر و صحبت با خواجه سرایان مشغول بود. مردم ایران زیر بار کمرشکن مالیات و عوارض و مظالم عمال دولت و خان ها و ملاکین به جان آمده بودند. محمد هاشم آصف در رستم التواریخ می نویسد: «در آن دوران، زهاد بی معرفت و بی کیاست به تدریج در مزاج شریفش و طبع لطیفش ( مراد شاه سلطان حسین است ) رسوخ نمودند و وی را از جاده جهانبانی و شاهراه خاقانی بیرون و در طریق معوج گمراهی وی را داخل و به افسانه های باطل و بی حاصل او را مغرور و مفتون نمودند و بازار سیاستش را بی رونق و ریاستش را ضایع مطلق کردند.
در دستگاه، از بی تمیزی و عدم حساب و احتساب، چنان افراط و تفریطی در امور لشکرآرایی و رعیت پروری روی داد که از تهی دستی، غلامان خاصه سرکار فیض آثار و عمله جات دیوان عظمت مدار پادشاهی همه کفش ساغری به پا و بی شلوار و تنبان بوده اند و زانو بر بالا نمی توانستند نشست که اسافل اعضایشان پیدا می شده و اسباب و آلات حربشان اکثراً به رهن و گرو یا شکسته و از کار افتاده بود.
... [مشاهده متن کامل]
میرویس در سال ۱۷۱۵ به مرگ طبیعی درگذشت و برادرش عبدالعزیز هوتک جانشین او شد. مدتی از حکمرانی او نگذشته بود که به دست برادرزاده اش محمود کشته شد. محمود به سمت پایتخت ایران، اصفهان، لشکر کشید و شاه سلطان حسین را از پادشاهی خلع کرد و خودش شاه ایران شد. پسرعمویش اشرف پس از کودتایی در سال ۱۷۲۵ جانشین محمود شد. با این حال، اشرف تاج وتخت را برای مدت طولانی حفظ نکرد، زیرا فاتح ایرانی نادرقلی بیگ ( بعدها نادرشاه ) طی نبرد دامغان در ۱۷۲۹ او را شکست داد و اشرف به جنوب افغانستان گریخت. در سال ۱۷۳۸، نادر حکومت هوتکیان به رهبری حسین هوتکی را پس محاصره طولانی قندهار سرنگون کرد. سپس، نادرشاه شروع به سازماندهی دوباره حاکمیت ایران بر مناطقی کرد که دهه ها پیش به دست رقبای اصلی ایران — امپراتوری های عثمانی و روسیه — از دست رفته بودند.
پس از دوران شاه قدرتمندی مانند، شاه عباس دوم، به تدریج دربار صفوی رو به زوال نهاد. با تاج گذاری شاه حسین یکم، این زوال و انحطاط تشدید گردید. رجال و افسران کاری، رانده شده و جای آن ها را مردمان بیکاره و رشوه خوار و خرافاتی گرفته بود. شخص شاه به خواندن اوراد و ادعیه و تعویذ و دیدن فال و جفر و صحبت با خواجه سرایان مشغول بود. مردم ایران زیر بار کمرشکن مالیات و عوارض و مظالم عمال دولت و خان ها و ملاکین به جان آمده بودند. محمد هاشم آصف در رستم التواریخ می نویسد: «در آن دوران، زهاد بی معرفت و بی کیاست به تدریج در مزاج شریفش و طبع لطیفش ( مراد شاه سلطان حسین است ) رسوخ نمودند و وی را از جاده جهانبانی و شاهراه خاقانی بیرون و در طریق معوج گمراهی وی را داخل و به افسانه های باطل و بی حاصل او را مغرور و مفتون نمودند و بازار سیاستش را بی رونق و ریاستش را ضایع مطلق کردند.
در دستگاه، از بی تمیزی و عدم حساب و احتساب، چنان افراط و تفریطی در امور لشکرآرایی و رعیت پروری روی داد که از تهی دستی، غلامان خاصه سرکار فیض آثار و عمله جات دیوان عظمت مدار پادشاهی همه کفش ساغری به پا و بی شلوار و تنبان بوده اند و زانو بر بالا نمی توانستند نشست که اسافل اعضایشان پیدا می شده و اسباب و آلات حربشان اکثراً به رهن و گرو یا شکسته و از کار افتاده بود.