هواگردهای ضد بمب افکن یا نابودگرهای بمب افکن ( به انگلیسی: Bomber destroyers ) هواگردهای رهگیر جنگ جهانی دوم بودند که برای نابودی هواگردهای بمب افکن دشمن در نظر گرفته شده بودند. هواگردهای ضد بمب افکن معمولاً بزرگ تر و سنگین تر از رهگیرهای متعارف بودند و برای نصب تسلیحات قوی تر طراحی شده بودند و اغلب دارای موتورهای دوقلو بودند. [ نیازمند منبع] آنها با جنگنده های شبانه هم تفاوت داشتند، زیرا برای استفاده روزانه طراحی شده بودند.
سپاه هوایی نیروی زمینی ایالات متحده، ضد بمب افکن های مسلح قدرتمند مانند نمونه اولیه بل وای اف ام - ۱ ایراکودا را برای مقابله با حمله احتمالی بمب افکن های با کارایی بالا در نظر گرفت. لاکهید پی - ۳۸ لایتنینگ و بل پی - ۳۹ ایرکبرا نیز در ابتدا برای حمل تسلیحات بسیار سنگین براساس توپ ۳۷ میلیمتری مرکزی، به عنوان هواگرد رهگیر که در نقش ضد بمب افکن کار می کند، طراحی شده بودند.
برخلاف آمریکا، در دوران پیش از جنگ، بریتانیا از توسعه «جنگنده برجک دار» مانند دفیانت که تسلیحاتش در یک برجک چرخان قرار می گرفت، حمایت می کرد. انتظار می رفت جنگنده های برجک دار برای متمرکز کردن آتش بر روی بمب افکن های بدون اسکورت ( به دلیل محدودیت برد جنگنده های آلمانی ) با هم کار کنند، که بتوانند از همه طرف حمله کنند و با فرصت کوتاه شلیک یک جنگنده تک سرنشین در حمله با سرعت بالا محدود نشوند.
پی - ۳۸، یک نمونه کوچک و تک سرنشین از نوع ضد بمب افکن، در نهایت با توپ ۲۰ میلیمتری و چهار مسلسل کالیبر ۵۰ در یک ناسل مرکزی به جای یک توپ سنگین تر، تجهیز شد. این هواپیما در اوایل جنگ جهانی دوم خود را یک هواگرد جنگنده بسیار توانمند نشان داد.
یک نام فریبنده مشابه، اگرچه کاملاً متفاوت، اصطلاح Zerstörer آلمانی ( به معنای نابودگر ) بود. این اصطلاح در ۱ مه ۱۹۳۹ معرفی شد، به طور خاص نقش دفاعی ضد بمب افکن را رد کرد ( که به جنگنده های سبک واگذار شده بود ) ، و بیانگر یک جنگنده سنگین برای ماموریت های تهاجمی بود؛ ازجمله اسکورت بمب افکن ها، سرکوب جنگنده های دوربرد و جمله به زمین. طراحی های آلمانی از کاستی های عملکردی رنج می بردند زیرا به دلیل خدمه دو یا سه نفره و امکانات اضافی کابین خلبان سنگینتر بودند.
پس از جنگ جهانی دوم، بهبود قدرت موتور و تسلیحات منجر به کاهش علاقه به ساخت ضد بمب افکن ها به عنوان یک کلاس خاص از هواپیما شد. حتی جنگنده های کوچک قدرت آتش کافی را برای مقابله مؤثر با بمب افکن های دشمن داشتند و جنگنده های همه منظوره با کارایی بالا در اواخر جنگ - مانند پی - ۵۱ ماستنگ - در تمام نقش های جنگنده: تعقیب، اسکورت بمب افکن، رهگیری و حمله زمینی عالی بودند. علاقه به رهگیرها در طول جنگ سرد تجدید شد. هم آمریکا و هم شوروی رهگیرهای اختصاصیِ صرف مانند کانویر اف - ۱۰۶ دلتا دارت و میگ - ۲۵ را طراحی و تولید کردند. این هواپیماها به طور کلی هرگز به عنوان «ضد بمب افکن» یا «نابودگر بمب افکن» شناخته نمی شدند، حتی اگر مأموریت اصلی آنها انهدام بمب افکن های راهبردی دشمن بود. به هرحال تعداد کمی رهگیر اختصاصی از دهه ۱۹۶۰ طراحی یا تولید شده است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفسپاه هوایی نیروی زمینی ایالات متحده، ضد بمب افکن های مسلح قدرتمند مانند نمونه اولیه بل وای اف ام - ۱ ایراکودا را برای مقابله با حمله احتمالی بمب افکن های با کارایی بالا در نظر گرفت. لاکهید پی - ۳۸ لایتنینگ و بل پی - ۳۹ ایرکبرا نیز در ابتدا برای حمل تسلیحات بسیار سنگین براساس توپ ۳۷ میلیمتری مرکزی، به عنوان هواگرد رهگیر که در نقش ضد بمب افکن کار می کند، طراحی شده بودند.
برخلاف آمریکا، در دوران پیش از جنگ، بریتانیا از توسعه «جنگنده برجک دار» مانند دفیانت که تسلیحاتش در یک برجک چرخان قرار می گرفت، حمایت می کرد. انتظار می رفت جنگنده های برجک دار برای متمرکز کردن آتش بر روی بمب افکن های بدون اسکورت ( به دلیل محدودیت برد جنگنده های آلمانی ) با هم کار کنند، که بتوانند از همه طرف حمله کنند و با فرصت کوتاه شلیک یک جنگنده تک سرنشین در حمله با سرعت بالا محدود نشوند.
پی - ۳۸، یک نمونه کوچک و تک سرنشین از نوع ضد بمب افکن، در نهایت با توپ ۲۰ میلیمتری و چهار مسلسل کالیبر ۵۰ در یک ناسل مرکزی به جای یک توپ سنگین تر، تجهیز شد. این هواپیما در اوایل جنگ جهانی دوم خود را یک هواگرد جنگنده بسیار توانمند نشان داد.
یک نام فریبنده مشابه، اگرچه کاملاً متفاوت، اصطلاح Zerstörer آلمانی ( به معنای نابودگر ) بود. این اصطلاح در ۱ مه ۱۹۳۹ معرفی شد، به طور خاص نقش دفاعی ضد بمب افکن را رد کرد ( که به جنگنده های سبک واگذار شده بود ) ، و بیانگر یک جنگنده سنگین برای ماموریت های تهاجمی بود؛ ازجمله اسکورت بمب افکن ها، سرکوب جنگنده های دوربرد و جمله به زمین. طراحی های آلمانی از کاستی های عملکردی رنج می بردند زیرا به دلیل خدمه دو یا سه نفره و امکانات اضافی کابین خلبان سنگینتر بودند.
پس از جنگ جهانی دوم، بهبود قدرت موتور و تسلیحات منجر به کاهش علاقه به ساخت ضد بمب افکن ها به عنوان یک کلاس خاص از هواپیما شد. حتی جنگنده های کوچک قدرت آتش کافی را برای مقابله مؤثر با بمب افکن های دشمن داشتند و جنگنده های همه منظوره با کارایی بالا در اواخر جنگ - مانند پی - ۵۱ ماستنگ - در تمام نقش های جنگنده: تعقیب، اسکورت بمب افکن، رهگیری و حمله زمینی عالی بودند. علاقه به رهگیرها در طول جنگ سرد تجدید شد. هم آمریکا و هم شوروی رهگیرهای اختصاصیِ صرف مانند کانویر اف - ۱۰۶ دلتا دارت و میگ - ۲۵ را طراحی و تولید کردند. این هواپیماها به طور کلی هرگز به عنوان «ضد بمب افکن» یا «نابودگر بمب افکن» شناخته نمی شدند، حتی اگر مأموریت اصلی آنها انهدام بمب افکن های راهبردی دشمن بود. به هرحال تعداد کمی رهگیر اختصاصی از دهه ۱۹۶۰ طراحی یا تولید شده است.
wiki: هواگرد ضد بمب افکن