هواس
لغت نامه دهخدا
هواس. [ هََوْ وا ] ( ع ص ) گشن تیزشهوت. ( منتهی الارب ). || شیر نیک درنده. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
هوواس به لکی دو معنی دارد
اول قرض گرفتن
دوم خواستگاری کردن از مصدر هوواستن
اول قرض گرفتن
دوم خواستگاری کردن از مصدر هوواستن
از هوا دار بودن می اید. به معنی تمرکز. هوشیاری نسبت به مسأله خاص.