هوازی مرا گوید آن شکرین لب که ای شاعراندر سخن ژرف بنگر.
فرخی.
به مهمان هوازی شاد گردم ز دست رنج و غم آزاد گردم.
فرخی ( از سروری ).
هوازی جهان پهلوان را بدید که در سایه گل همی مل کشید.
اسدی.
او مرا شیرین چو جان است و گرامی چون سخن از جهان و جان هوازی کس ندارد دست باز.
قطران.
خزینه ی ْ علم فرقان است اگر نه بر هوایی تو که بردت پس هوازی ، جز هوا، زی شعر اهوازی ؟
ناصرخسرو.
|| ( اِ ) بارگاه. ( برهان ). در این معنی ظاهراً مصحف هواری است یا به عکس. رجوع به هواری شود. هوازی. [ هََ ] ( نف مرکب ) زیست کننده در هوا. این ترکیب اخیراً در کتاب های زیست شناسی به معنی هر موجودی که برای ادامه زندگی نیازمند هوا باشد به کار رفته است.
فرهنگ فارسی
۱- ناگاه ناگهان غفلتا: داود علیه السلام پس آن مرغ بر بام شد تا مرو را بگیرد آن مرغ زاستر پرید داود ازپس او ز استر شد هوازی نگاه کرد زن او ریارا بدید برهنه بر سر حوض ایستادهاند سرای خویش و خویشتن را همی بشست . ۲ - ( صفت ) ناگهانی : بهمانی هوازی شاد گردم زبند رنج و غم آزاد گردم . ( فرخی ) زیست کننده در هوا این ترکیب اخیرا در کتاب های زیست شناسی بمعنی هر موجودی که برای ادامه زندگی نیازمند هوا باشد بکار رفته است
فرهنگ معین
(هَ ) (ق . ) ناگاه ، ناگهان .
فرهنگ عمید
ناگاه، ناگهان، بی خبر، غفلتاً: به مهمان هوازی شاد گردم / ز بند رنج و غم آزاد گردم (فرخی: ۴۵۳ ). موجودی که برای زنده ماندن احتیاج به اکسیژن هوا دارد.
فرهنگستان زبان و ادب
{aerobe} [زیست شناسی-میکرب شناسی] ریزاندامگانی که در حضور اکسیژن قادر به زندگی و رشد است {aerobic} [مهندسی محیط زیست و انرژی] ویژگی موجودی که در شرایط هوازیستی به رشد و بقا ادامه دهد
واژه نامه بختیاریکا
باد کمن
دانشنامه آزاد فارسی
هَوازی (aerobic) در زیست شناسی، صفت موجوداتی که برای بقا به اکسیژن نیاز دارند. همۀ گیاهان و جانوران و بسیاری از موجودات ذره بینی هوازی اند. این موجودات با استفاده از اکسیژن، معمولاً محلول در آب، طی فرآیندی، معروف به تنفس هوازی، انرژی مولکول های مواد غذایی، ازجمله گلوکز، را آزاد می کنند. اکسیژن برای شکستن قندها و تبدیل آن ها به دی اکسید کربن و آب، و آزادساختن انرژی به کار می رود. انرژی برای پیشبرد فرآیندهای بسیاری در یاخته لازم است. واکنش های هوازی در همۀ یاخته ها رخ می دهند و به تشکیل مولکول های غنی تر از انرژی اِی تی پی می انجامد. این مولکول برای پیشبرد فرآیندهای سوخت و ساز یاخته مصرف می شود. بیشتر موجودات هوازی در غیاب اکسیژن می میرند، اما برخی موجودات و یاخته ها، ازجمله یاخته های بافت ماهیچه ای، مدت کوتاهی به شکل بی هوازی به فعالیت خود ادامه می دهند. گروه دیگری از موجودات ذره بینی، نظیر بعضی باکتری ها، مخمرها و انگل های داخلی، بدون اکسیژن زندگی می کنند و از این رو آن ها را بی هوازی می خوانند.
منبع. عکس فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی دکتر محمد حسن دوست لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود. ... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴ • تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴ • حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است ) • فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵ • غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶ • فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
هوازی=ناگاه
هوازی/یوازی بچم تنها و به تنهایی و یکباره است سره ان یوازی است یو در پهلوی یک است و زی ، سو و جا است
هوازی یعنی نرم کردن بدن و هوازی معمولا ده دقیقه یا پانزده دقیقه است
ورزش هوازی که به آن کاردیو یا ایروبیک می گویند ورزشی است که در آن خون با اکسیژن بالا به وسیله قلب پمپاژ می شود تا اکسیژن به تمام عضلات در حال فعالیت برسد.