(مصدر ) بخان. کسی ناخوانده بمهمانی رفتن . توضیح گاه نیز مهمان درمقام فروتنی و تعارف یا نقل عمل خویش گوید : دیشب ما بر و بچه ها سر فلان کس هوارشدیم . ( این اصطلاح مترادف خراب شدن ( بهمین معنی ) است
فرهنگ معین
( ~. شُ دَ ) (مص ل . )(عا. ) ناخوانده به خانة کسی رفتن .
پیشنهاد کاربران
inflict yourself/somebody on somebody to visit or be with someone when they do not want you – used humorously
gatecrash
نمد افکندن ؛ اقامت کردن. قرار یافتن. ( فرهنگ فارسی معین ) . کنایه از سربار کسی شدن و قصد رفع زحمت نداشتن. در جائی فرودآمدن و به فکر رفتن نبودن.