دیکشنری
مترجم
بپرس
هواجو ی
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
هواجوی. [ هََ ] ( نف مرکب ) طالب و عاشق. ( برهان ). رجوع به هواجو شود.
فرهنگ فارسی
( هواجو ی )
( صفت ) ۱ - هوا پرست . ۲- عاشق محب . ۳ - طرفدار.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها