هوائ

فرهنگ فارسی

( اسم ) هواگازی است بی رنگ و بی بو که مخلوطی است از اکسیژن و ازت و مقدار کمی عناصر گازی شکل دیگر که اطراف کر. زمن را احاطه کرده است . ترکیب هوا رابطورکلی باتوجه بمقدار درصد عناصر آن میتوانیم بشرح زیر نشان دهیم : ۱ - ازت ۲ ۷۸ - اکسیژن ۳ ۲۱ - هیدرژن ۴ ٠٠٠۱ - گازکربینک ٠٠٠۳ ( سه ده هزارم ) ۵ - آرگون ۹ ( ٠٠۹ هزارم ) ۶ - نئون ٠٠٠٠۱ ( یک صدهزارم ) ۷ - هلیوم ۵ ( ٠٠٠٠٠۵ میلیونیم ) ۸ - کریپتون ٠٠٠٠٠۱ ( یک میلیونیم ) ۹ - گزنون ٠٠٠٠٠٠٠۹ ( نه صد میلیونیم ) علاوه بر عناصر فوق مقداری هم بخار آب و گاز آمونیامک درترکیب هواموجوداست . هو برای زیستن کلی. موجودات زند. گیاهی و جانوری لازم است فقط برخی باکتریهای غیر هوازی میتوانند دوراز هوا بزندگی ادامه دهند ولی این باکتریهای هم از تخمیر سایر مواد آلی و استفاده ه از اکسیژن آنها حیات خود راحفظ میکنند. ضخامت هوا در نقاط مختلف. زمین متغیراست وبطور کلی آنرا بین ۶٠ تا ۱٠٠ کیلومترگفته اند. فشارهوا درکناردریا معادل با ۱ /٠۳۸ کیلوگرم برسانتی متر مربع است و برابر است بافشارستون جیوه ای بارتفاع ۷۶ سانتی متر وقطریک سانتی متر. وزن یک لیتر هوا معادل ۱ /۳ گرم است هوا بمنزل. یک مخزن حرارتی اس تکه هنگام تابش خورشید گرم میشود و در مقدار گرمای محیط زمین دخالت دارد . توضیح قدما هوا را یکی از عناصر اربعه میدانستند ( هوا باد آب آتش خاک ) : بعد از آتش فضا و جو هوا که زوی تا بمرکز است ملا. ( حدیقه ) ۲ - فضا : به هوادرنگرکه لشکر برف چون کند اندر و همی پرواز. ( امیرابوالحسن علی بن الیاس الاغاچی البخاری لباب الالباب ) چگونه بازکنم بال درهوای وصال که ریخت مرغ دلم پر در آشیان فراق . ( حافظ ) ۳- وضع ( سیاسی اجتماعی خانوادگی وغیره ) : فلان کس هوای کار دستش نبود. ۴- مجموع. شرایط . یا به هوائ رفتن . به آسمان رفتن بلند شدن : فریاد او بهوا رفت . یا هوائ پس است .ئ شرایط مساعد موجود نیست : چون فلانی دید هواپس است در رفت . یا هوای کسی ( چیزی ) را نگهداشتن . مواظب او ( آن ) بودن تا صدمه نبیند. یا هوای آزاد ۱.-هوای گشاده و نامحصور. ۲- محلی غیر مسقف ونامحصور. یا هوای خفتان پوش . هوای ابری . یاهوای سنجابی . هوای ابری . یا یک بام و دو هوائ . زنی شبانگاه بربام بربالین داماد و دختر شد و گفت هواسرد است کمی مهربانتر خفتن بسلامت نزدیکتر باشد سپس به دیگر سوی بام بر سر بستر پسر و عروس رفت و گفت هوا گرم است اندکی دوری تندرستی را سزاوارتر است عروس که هردو گفته شنیده داشت گفت : قربان میرم خدارا یک بام دو هوا را - این سربام گرما آن سربام سرما. یا یک ( یه ) هوا. قدری : یک هوا تماشاش کن .
میان آسمان و زمین بد دل

پیشنهاد کاربران

بپرس