هوا کردن
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
( عامیانه ) به معنی "کاری نکردن" یا "بی خیال بودن".
مثال: "فردا امتحان داری؛ به جای درس خواندن نشستی خونه هوا کردی؟!"
مثال: "فردا امتحان داری؛ به جای درس خواندن نشستی خونه هوا کردی؟!"
کنایه از
پایه های کاری را سست کردن
خراب کردن کار
معادل زمین زدن کسی یا کاری آی چیزی
وقتی چیزی پایه اش در بیاد ثباتش از بین میره و به هوا میره یعنی خراب میشه
پایه های کاری را سست کردن
خراب کردن کار
معادل زمین زدن کسی یا کاری آی چیزی
وقتی چیزی پایه اش در بیاد ثباتش از بین میره و به هوا میره یعنی خراب میشه
پر دادن
رها کردن کاری به حال خود . صرف نظر کردن