هنگفت

/hangoft/

مترادف هنگفت: بسیار، درشت، زیاد، سرسام آور، فوق العاده

متضاد هنگفت: اندک

معنی انگلیسی:
enormous, fat, handsome, large, mass, quantity, round, unreasonable, untold, vast, excessive, tidy

لغت نامه دهخدا

هنگفت. [ هََ گ ُ ] ( ص ) گنده و سطبر و ضخیم. ( برهان ) :
بهترین جامه ای بود هنگفت
مر مرا اوستاد چونین گفت.
سنائی.
فرستادم به خدمت رقعه وی
به دست پهلوی هنگفت و لمتر.
ابن یمین.
|| کنایه از بسیار هم هست و صاحب مؤیدالفضلا بجای نون تا آورده است که هتگفت باشد. ( برهان ).

فرهنگ فارسی

ستبر، گنده، زیاد، بسیار
( صفت ) ۱- ستر ضحیم کلفت . ۲- پارچ. کلفت و ضخیم : بهترین جامه ای بود هنگفت مر مرا اوستاد چونین گفت . ( حدیقه ) ۳- بسیار فراوان : مال هنگفت .

فرهنگ معین

(هَ گُ ) (ص . )۱ - ستبر، کلفت . ۲ - بسیار، فراوان .

فرهنگ عمید

۱. ستبر، گنده.
۲. زیاد، بسیار.

مترادف ها

large (صفت)
وسیع، درشت، کامل، فراوان، بزرگ، جامع، لبریز، سترگ، پهن، جادار، بسیط، هنگفت، حجیم

great (صفت)
فراوان، ماهر، بزرگ، کبیر، مهم، ابستن، عظیم، معتبر، عالی، مطنطن، بصیر، زیاد، خطیر، عالی مقام، متعال، هنگفت، تومند

enormous (صفت)
بزرگ، عظیم، عظیم الجثه، هنگفت، یک دنیا

فارسی به عربی

عظیم , کبیر , هائل

پیشنهاد کاربران

بپرس