هنریک ساموئل نیبَرْیْ ( به سوئدی: Henrik samuel Nyberg ) ( در متون رایج معروف به: هنریک سموئل نیبرگ ) ( زاده ۲۸ دسامبر ۱۸۸۹ - مرگ ۹ فوریه ۱۹۷۴ ) خاورشناس و ایران شناس سوئدی بود. تمرکز او بیشتر بر روی زبان پهلوی و نیز دین های ایران باستان به ویژه مزدیسنا بود. نام وی در متن های فارسی به صورت نیبرگ و نوبرگ هم آمده است.
... [مشاهده متن کامل]
نیبرگ در دسامبر ۱۸۸۹ در جنگل های برگس لاگن زاده شد. از میان نه خواهر و برادر، دومین فرزند خانواده بود. پدرش، کشیش کمکی کلیسا، مردی حساس و بافرهنگ بود که تربیتی کلاسیک داشت و به شدت از اندیشه های کی یرکگور و درام های ایبسن تأثیر پذیرفته بود. او یک مسیحی مؤمن بود.
خانوادهٔ پدری او از معدنچیان فالون و خانوادهٔ مادری اش از روستاییان ثروتمند وستمانلاند بودند. پدرش به سرگیجهٔ منی یر دچار شده بود و در نتیجه، ناگزیر شده بود سراسر عمر را در حاشیهٔ جنگل و دور از زندگی شهری در قرارگاه کشیشان پرسبیتری سپری کند. آموزش نیبرگ از سن پنج سالگی با پدر با تدریس زبان های آلمانی و لاتینی به او آغاز می شود. سه سال بعد، یعنی در هشت سالگی، او با پدر، خواندن کورنلیوس نپوس را به پایان می رساند.
کتابخانهٔ پدر محدود بود، ولی هنریک ساموئل با دو کتاب در آنجا آشنا شد که در زندگی آینده اش اثری به سزا داشت: یکی سفر به تبت نوشتهٔ هوک و گابت و دیگری گذار از خراسان و ترکستان به قلم سون هدین. در هفت سالگی، هنریک در دفترش چنین می نویسد: «خشایارشا پادشاه بزرگی است. »
به لطف یکی از دوستان پدرش که معلم زبان های کلاسیک در مرکز استان بود، هنریک توانست دیپلم متوسطه اش را از دبیرستان اومانیست وستراس، کهنترین و ارجمندترین دبیرستان سوئد بگیرد. راه یابی به زبان شناسی عالی را نیز، همچنانکه خود همیشه می گفت، وامدار همین معلم است.
وی برای تهیه پول رفتن به دانشگاه ناگزیر شد در شمال سوئد معلّم سرخانهٔ دو پسر یک کشیش بشود که چهارده سال بعد نیز با دختر او ازدواج کرد. این کشیش دکتر در الهیات، خیلی زود به استعدادهای هنریک پی برد و در تربیت وی کوشید و در فضای آکنده از موسیقی و فرهنگ این خانهٔ کشیشی در آنگرمانلاند و در کتابخانهٔ غنی این خانه بود که هنریک ذوق ادبی اش را پرورش داد.
با پادرمیانی اسقف اعظم اوپسالا در سال ۱۹۰۸ توانست تنها برای یک دورهٔ شش ماهه در دانشگاه این شهر نام نویسی کند. آینده اش در دانشگاه ناپایدار می نمود، ولی در اندک مدتی چندین وام و بورس تحصیلی برایش تأمین شد و تحصیلاتش او را به نخستین امتحانات دانشگاهی رهنمون گردید. رشته ای که بیش از همه او را به خود فراخواند زبان شناسی شرقی و کلاسیک بود. سانسکریت و دستور زبان مقایسه ای را نزد ک. ف. یوهانسون، زبان لاتینی را - که آموزش آن اجباری بود - نزد پرسون و زبان یونانی را نزد اُ. آ. دانیلسون آموخت. هر سه استاد از زبان شناسان برجسته بودند که در بیرون از سوئد نیز نامدار بودند. آموزش زبان عربی را نیز بلافاصله پیش یک عربی دان بزرگ به نام ک. و. زترشتاین آغاز کرد. تحصیلات عبرانی و تورانی نیز جدی بود. سپس به آموزش زبان های آرامی، سریانی، ترکی، فارسی، حبشی و جز اینها پرداخت.
... [مشاهده متن کامل]
نیبرگ در دسامبر ۱۸۸۹ در جنگل های برگس لاگن زاده شد. از میان نه خواهر و برادر، دومین فرزند خانواده بود. پدرش، کشیش کمکی کلیسا، مردی حساس و بافرهنگ بود که تربیتی کلاسیک داشت و به شدت از اندیشه های کی یرکگور و درام های ایبسن تأثیر پذیرفته بود. او یک مسیحی مؤمن بود.
خانوادهٔ پدری او از معدنچیان فالون و خانوادهٔ مادری اش از روستاییان ثروتمند وستمانلاند بودند. پدرش به سرگیجهٔ منی یر دچار شده بود و در نتیجه، ناگزیر شده بود سراسر عمر را در حاشیهٔ جنگل و دور از زندگی شهری در قرارگاه کشیشان پرسبیتری سپری کند. آموزش نیبرگ از سن پنج سالگی با پدر با تدریس زبان های آلمانی و لاتینی به او آغاز می شود. سه سال بعد، یعنی در هشت سالگی، او با پدر، خواندن کورنلیوس نپوس را به پایان می رساند.
کتابخانهٔ پدر محدود بود، ولی هنریک ساموئل با دو کتاب در آنجا آشنا شد که در زندگی آینده اش اثری به سزا داشت: یکی سفر به تبت نوشتهٔ هوک و گابت و دیگری گذار از خراسان و ترکستان به قلم سون هدین. در هفت سالگی، هنریک در دفترش چنین می نویسد: «خشایارشا پادشاه بزرگی است. »
به لطف یکی از دوستان پدرش که معلم زبان های کلاسیک در مرکز استان بود، هنریک توانست دیپلم متوسطه اش را از دبیرستان اومانیست وستراس، کهنترین و ارجمندترین دبیرستان سوئد بگیرد. راه یابی به زبان شناسی عالی را نیز، همچنانکه خود همیشه می گفت، وامدار همین معلم است.
وی برای تهیه پول رفتن به دانشگاه ناگزیر شد در شمال سوئد معلّم سرخانهٔ دو پسر یک کشیش بشود که چهارده سال بعد نیز با دختر او ازدواج کرد. این کشیش دکتر در الهیات، خیلی زود به استعدادهای هنریک پی برد و در تربیت وی کوشید و در فضای آکنده از موسیقی و فرهنگ این خانهٔ کشیشی در آنگرمانلاند و در کتابخانهٔ غنی این خانه بود که هنریک ذوق ادبی اش را پرورش داد.
با پادرمیانی اسقف اعظم اوپسالا در سال ۱۹۰۸ توانست تنها برای یک دورهٔ شش ماهه در دانشگاه این شهر نام نویسی کند. آینده اش در دانشگاه ناپایدار می نمود، ولی در اندک مدتی چندین وام و بورس تحصیلی برایش تأمین شد و تحصیلاتش او را به نخستین امتحانات دانشگاهی رهنمون گردید. رشته ای که بیش از همه او را به خود فراخواند زبان شناسی شرقی و کلاسیک بود. سانسکریت و دستور زبان مقایسه ای را نزد ک. ف. یوهانسون، زبان لاتینی را - که آموزش آن اجباری بود - نزد پرسون و زبان یونانی را نزد اُ. آ. دانیلسون آموخت. هر سه استاد از زبان شناسان برجسته بودند که در بیرون از سوئد نیز نامدار بودند. آموزش زبان عربی را نیز بلافاصله پیش یک عربی دان بزرگ به نام ک. و. زترشتاین آغاز کرد. تحصیلات عبرانی و تورانی نیز جدی بود. سپس به آموزش زبان های آرامی، سریانی، ترکی، فارسی، حبشی و جز اینها پرداخت.