هنرنمایی. [ هَُ ن َ ن ُ / ن ِ / ن َ ] ( حامص مرکب ) نشان دادن و اظهار کردن هنر : چون در جهان نماندت آب هنرنمایی ای سوخته توانی کاین خام کم درایی.خاقانی.
مُبدِعفنّان. . . tour de force/ˌtʊə də ˈfɔːs/إظهار العضلاتأفضلُ ماعِندهُ. . .دختر؛ هنر نمائی مادرش هست. حالا؛ دخترت چی نمائی دارد؟عروسک بازیچه هوس دیگران است یا محجوبه مانند فرشته؟شیرین کاری+ عکس و لینک