هنرِ کلاسیک : همان گونه که از نامِ آن پیداست "هنر کلاسیک " به "هنری" اتلاق می شود که به دوره ی " کلاسیک " یا " کلاسیسیسم ها یا پیروانِ کلاسیک " تعلق داشته باشد .
نیز پیرو همین مبحث از منظر " واژه شناسی و تاریخچه " آن ، کلمه " کلاسیک " صفتی است که ریشه آن واژه لاتینی کلاسیکوس ( classicus ) و به معنی "درجه اول" است.
... [مشاهده متن کامل]
به تدریج این واژه برای سخن گفتن از نویسندگان درجه اول جامعه استفاده شد، یعنی کسانی که آثار یا نوشته های آن ها در کلاس های درس "تدریس" می شد.
وقتی این کلمه را به طور دقیق مورد واکاوی قرار دهیم ، این اصطلاح ادبی ، اثر یا آثاری را شامل می شود که به عنوان اثر یا آثارِ " نمونه " و "مظهر کامل" مورد قبول و پَسَند همگان قرار گرفته می شدند ( در زمان گذشته " اشاره به هنرِ : یونان ، رُم و . . . )
و هنگامی که صحبت از " نویسندگان کلاسیک" یا "هنر کلاسیک" به میان می آید ، مقصود نویسندگان یا هنری است که تمام ادوار آن ها را به عنوان نمونه هایی در چهارچوب ، یا نمونه هایی دارای شکوه ، متریوس"واژه یونانی" / اندازه ، سیمترا "واژه یونانی" / نقاط طلایی و غیره ، شناخته اند.
به طور کلی نیمهٔ دوم قرن شانزدهم، دوره ای بود که در آن برای نخستین بار آیین ادبی کُلی و جامعی برای خلق آثار ادبی به وجود آمد. این آیین و قواعد که "دارای اصولی" بودند که حتی تا پایان قرن هجدهم نیز ارزش و اعتبار خود را از دست نداده و در آغاز قرن هفدهم مایهٔ ایجاد مکتب کلاسیسیسم گردید.
صفت کلاسیک برای اولین بار در دورهٔ رنسانس برای تعیین نویسندگان درجه اول به کار برده شد، ولی در واقع این رمانتیکها بودند که با مشخص کردن حدود و ویژگی های جنبش هنری - فرهنگی شان، معنای امروزی واژهٔ کلاسیک را به آن بخشیدند.
کلاسیسیسم با شروع رنسانس در ایتالیا ظهور کرد. پس از مدتی شهرهای مختلف ایتالیا به خصوص شهر فلورانس به مهدهایی برای گردهم آیی هنرمندانی اومانیست چون میکل آنژ، رافائل و برونِلِسکی به منظور تحقیق، جمع آوری و تقلید از آثار یونانیان و رومیان باستان گشت.
این سبک به تدریج میان هنرمندان و نویسندگان متداول شد به طوری که در نیمهٔ دوم قرن هفدهم به یک جنبش بزرگ تبدیل شد که در فرانسه در دورهٔ سلطنت لویی چهاردهم و با پشتیبانی ریشولیو به اوج خود رسید و در مقابل جنبش باروک قرار گرفت. { بخشی از متن بالا بر گرفته از ویکی پدیا ، دانشنامه ی آزاد می باشد}.
نیز پیرو همین مبحث از منظر " واژه شناسی و تاریخچه " آن ، کلمه " کلاسیک " صفتی است که ریشه آن واژه لاتینی کلاسیکوس ( classicus ) و به معنی "درجه اول" است.
... [مشاهده متن کامل]
به تدریج این واژه برای سخن گفتن از نویسندگان درجه اول جامعه استفاده شد، یعنی کسانی که آثار یا نوشته های آن ها در کلاس های درس "تدریس" می شد.
وقتی این کلمه را به طور دقیق مورد واکاوی قرار دهیم ، این اصطلاح ادبی ، اثر یا آثاری را شامل می شود که به عنوان اثر یا آثارِ " نمونه " و "مظهر کامل" مورد قبول و پَسَند همگان قرار گرفته می شدند ( در زمان گذشته " اشاره به هنرِ : یونان ، رُم و . . . )
و هنگامی که صحبت از " نویسندگان کلاسیک" یا "هنر کلاسیک" به میان می آید ، مقصود نویسندگان یا هنری است که تمام ادوار آن ها را به عنوان نمونه هایی در چهارچوب ، یا نمونه هایی دارای شکوه ، متریوس"واژه یونانی" / اندازه ، سیمترا "واژه یونانی" / نقاط طلایی و غیره ، شناخته اند.
به طور کلی نیمهٔ دوم قرن شانزدهم، دوره ای بود که در آن برای نخستین بار آیین ادبی کُلی و جامعی برای خلق آثار ادبی به وجود آمد. این آیین و قواعد که "دارای اصولی" بودند که حتی تا پایان قرن هجدهم نیز ارزش و اعتبار خود را از دست نداده و در آغاز قرن هفدهم مایهٔ ایجاد مکتب کلاسیسیسم گردید.
صفت کلاسیک برای اولین بار در دورهٔ رنسانس برای تعیین نویسندگان درجه اول به کار برده شد، ولی در واقع این رمانتیکها بودند که با مشخص کردن حدود و ویژگی های جنبش هنری - فرهنگی شان، معنای امروزی واژهٔ کلاسیک را به آن بخشیدند.
کلاسیسیسم با شروع رنسانس در ایتالیا ظهور کرد. پس از مدتی شهرهای مختلف ایتالیا به خصوص شهر فلورانس به مهدهایی برای گردهم آیی هنرمندانی اومانیست چون میکل آنژ، رافائل و برونِلِسکی به منظور تحقیق، جمع آوری و تقلید از آثار یونانیان و رومیان باستان گشت.
این سبک به تدریج میان هنرمندان و نویسندگان متداول شد به طوری که در نیمهٔ دوم قرن هفدهم به یک جنبش بزرگ تبدیل شد که در فرانسه در دورهٔ سلطنت لویی چهاردهم و با پشتیبانی ریشولیو به اوج خود رسید و در مقابل جنبش باروک قرار گرفت. { بخشی از متن بالا بر گرفته از ویکی پدیا ، دانشنامه ی آزاد می باشد}.