هنر صوتی ( به انگلیسی: Sound Art ) یک فعالیت هنری است که در آن از صدا به عنوان رسانه یا مادهٔ اولیه استفاده می شود. مانند بسیاری از گونه های هنر معاصر، هنر صوتی ممکن است ماهیت میان رشته ای داشته باشد یا در اشکال سبک متقابل استفاده شود. [ ۱]
در هنر غربی، نمونه های اولیه عبارتند از اینتوناروموری یا نویز اینتونرز ( Noise Intoners ) اثر لوئیجی روسولو ( ۱۹۱۳ میلادی ) ، و آزمایش های بعدی توسط دادائیست ها، سوررئالیست ها، بین الملل موقعیت گرا، و در رویدادهای فلوکسوس و هپنینگ های دیگر. به دلیل تنوع هنر صدا، اغلب بحث هایی دربارهٔ اینکه آیا هنر صوتی در حوزهٔ هنرهای تجسمی یا موسیقی تجربی یا هر دو قرار می گیرد، وجود دارد. [ ۲] دیگر تبارهای هنری که از آن هنر صوتی پدیدار می شود، هنر مفهومی، مینیمالیسم، هنر مکان - ویژه، شعر صوتی، موسیقی الکترو - آکوستیک، کلام گفتاری، شعر آوانگارد، صحنه نگاری صوتی، [ ۳] و تئاتر تجربی[ ۴] است.
طبق تحقیقات برنهارد گال، اولین استفادهٔ نشر شده از این اصطلاح در نشریهٔ سامتینگ الس پرس روی جلد کتاب سال ۱۹۷۴ میلادی آن ها یافت شد. [ ۵] اولین مورد استفاده به عنوان نامِ نمایشگاه در یک موزهٔ بزرگ، «هنر صوتی» در سال ۱۹۷۹ میلادی در موزهٔ هنر مدرن نیویورک ( ام اُ ام ای ) بود که آثار مگی پین، کانی به کلی و جولیا هیوارد را به نمایش گذاشت. [ ۶] نمایشگاه گردان، باربارا لندن، هنر صوتی را این گونه تعریف می کند: «بیشتر به هنر وابسته است تا موسیقی، و معمولاً در موزه، گالری یا فضای جایگزین ارائه می شود. »[ ۷]
مورخ هنر، دان گدارد در مورد نمایشگاهی به نام «صدا/هنر» در سال ۱۹۸۴ میلادی در مرکز مجسمه سازی در شهر نیویورک خاطرنشان کرد: «ممکن است که هنر صوتی به درک نمایشگاه گردان هلرمن که «شنیدن شکل دیگری از دیدن است» پایبند باشد. اما صوت تنها زمانی معنا پیدا می کند که ارتباط آن با تصویر درک شود… پیوند صدا و تصویر بر درگیر شدن بیننده اصرار می ورزد و مشارکت در فضای واقعی و تفکر ملموس و پاسخگو را به جای فضا و اندیشهٔ وهم آلود وادار می کند. [ ۸]
چیدمان صوتی یک فُرم هنری اینترمدیا ( میان رسانه ) و مبتنی بر زمان است. این یک بسط یک هنر چیدمان ( اینستالیشن آرت ) است به این معنا که شامل عنصر صوتی و در نتیجه عنصر زمان می شود. [ ۹] تفاوت اصلی آن با مجسمهٔ صوتی این است که یک چیدمان صوتی دارای فضای سه بعدی است و محورهایی که با آن ها اشیاء صوتی مختلف سازماندهی می شوند منحصراً درونی کار نیستند، بلکه بیرونی نیز هستند. [ نیازمند منبع] یک اثر هنری تنها در صورتی یک اینستالیشن است که با فضای اطراف گفتگو کند. [ نیازمند منبع] چیدمان صوتی معمولاً مکان - ویژه است، اما گاهی اوقات می توان آن را مجدداً با فضاهای دیگر تطبیق داد. این می تواند در فضاهای بسته یا باز ساخته شود، و زمینه در تعیین اینکه چگونه یک چیدمان صوتی از نظر زیبایی شناختی درک می شود، اساسی است. تفاوت میان یک چیدمان هنری معمولی و یک چیدمان صوتی در این است که دومی حاوی عنصر زمانی است که به بازدیدکنندگان این امکان را می دهد که مدت طولانی تری برای کشف پیشرفت صدا در طول زمان بمانند. [ نیازمند منبع] این عامل زمانی نیز به مخاطب انگیزه می دهد تا فضا را دقیق تر کاوش کند و نحوهٔ قرارگیری صداهای مختلف در فضا را بررسی کند. [ نیازمند منبع]





این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدر هنر غربی، نمونه های اولیه عبارتند از اینتوناروموری یا نویز اینتونرز ( Noise Intoners ) اثر لوئیجی روسولو ( ۱۹۱۳ میلادی ) ، و آزمایش های بعدی توسط دادائیست ها، سوررئالیست ها، بین الملل موقعیت گرا، و در رویدادهای فلوکسوس و هپنینگ های دیگر. به دلیل تنوع هنر صدا، اغلب بحث هایی دربارهٔ اینکه آیا هنر صوتی در حوزهٔ هنرهای تجسمی یا موسیقی تجربی یا هر دو قرار می گیرد، وجود دارد. [ ۲] دیگر تبارهای هنری که از آن هنر صوتی پدیدار می شود، هنر مفهومی، مینیمالیسم، هنر مکان - ویژه، شعر صوتی، موسیقی الکترو - آکوستیک، کلام گفتاری، شعر آوانگارد، صحنه نگاری صوتی، [ ۳] و تئاتر تجربی[ ۴] است.
طبق تحقیقات برنهارد گال، اولین استفادهٔ نشر شده از این اصطلاح در نشریهٔ سامتینگ الس پرس روی جلد کتاب سال ۱۹۷۴ میلادی آن ها یافت شد. [ ۵] اولین مورد استفاده به عنوان نامِ نمایشگاه در یک موزهٔ بزرگ، «هنر صوتی» در سال ۱۹۷۹ میلادی در موزهٔ هنر مدرن نیویورک ( ام اُ ام ای ) بود که آثار مگی پین، کانی به کلی و جولیا هیوارد را به نمایش گذاشت. [ ۶] نمایشگاه گردان، باربارا لندن، هنر صوتی را این گونه تعریف می کند: «بیشتر به هنر وابسته است تا موسیقی، و معمولاً در موزه، گالری یا فضای جایگزین ارائه می شود. »[ ۷]
مورخ هنر، دان گدارد در مورد نمایشگاهی به نام «صدا/هنر» در سال ۱۹۸۴ میلادی در مرکز مجسمه سازی در شهر نیویورک خاطرنشان کرد: «ممکن است که هنر صوتی به درک نمایشگاه گردان هلرمن که «شنیدن شکل دیگری از دیدن است» پایبند باشد. اما صوت تنها زمانی معنا پیدا می کند که ارتباط آن با تصویر درک شود… پیوند صدا و تصویر بر درگیر شدن بیننده اصرار می ورزد و مشارکت در فضای واقعی و تفکر ملموس و پاسخگو را به جای فضا و اندیشهٔ وهم آلود وادار می کند. [ ۸]
چیدمان صوتی یک فُرم هنری اینترمدیا ( میان رسانه ) و مبتنی بر زمان است. این یک بسط یک هنر چیدمان ( اینستالیشن آرت ) است به این معنا که شامل عنصر صوتی و در نتیجه عنصر زمان می شود. [ ۹] تفاوت اصلی آن با مجسمهٔ صوتی این است که یک چیدمان صوتی دارای فضای سه بعدی است و محورهایی که با آن ها اشیاء صوتی مختلف سازماندهی می شوند منحصراً درونی کار نیستند، بلکه بیرونی نیز هستند. [ نیازمند منبع] یک اثر هنری تنها در صورتی یک اینستالیشن است که با فضای اطراف گفتگو کند. [ نیازمند منبع] چیدمان صوتی معمولاً مکان - ویژه است، اما گاهی اوقات می توان آن را مجدداً با فضاهای دیگر تطبیق داد. این می تواند در فضاهای بسته یا باز ساخته شود، و زمینه در تعیین اینکه چگونه یک چیدمان صوتی از نظر زیبایی شناختی درک می شود، اساسی است. تفاوت میان یک چیدمان هنری معمولی و یک چیدمان صوتی در این است که دومی حاوی عنصر زمانی است که به بازدیدکنندگان این امکان را می دهد که مدت طولانی تری برای کشف پیشرفت صدا در طول زمان بمانند. [ نیازمند منبع] این عامل زمانی نیز به مخاطب انگیزه می دهد تا فضا را دقیق تر کاوش کند و نحوهٔ قرارگیری صداهای مختلف در فضا را بررسی کند. [ نیازمند منبع]






wiki: هنر صوتی