[ویکی فقه] تِهْران، پایتخت و بزرگ ترین شهر ایران، نیز استان و شهرستانی به همین نام در شمال مرکزی ایران می باشد. هنر در تهران از دیرباز از جنبه های مختلف مورد توجه واقع شده است؛ بخش عمده ای از هنر تهران با آئین های دینی و مذهبی علی الخصوص عزاداری امام حسین (علیه السلام) عجین بوده است.
مردم تهران در طول حیات اجتماعی کوتاه شهرنشینی خود زمینه هایی از هنرهای کلامی، موسیقایی، نمایشی و تجسمی را تجربه کرده، و با آن ها زیسته، و آن ها را به شکل های متنوع جلوه گر ساخته اند. برخی از هنرها در این جامعه، مانند موسیقی، نمایش و نگارگری ریشه در فرهنگ سنتی ایران و پیشینه ای بسیار دراز دارند، و در طول حدود دو سده گذشته فرایند تحول را پیموده، و از شکل سنتی کهن خود به شکلی نوین و علمی گسترش یافته اند. برخی هنرهای دیگر مانند عکاسی و سینما نخستین بار در جامعه تهران نضج گرفته، و در این شهر روند تطور و پیشرفت را پیموده اند.در این بخش نخست مروری کوتاه به چگونگی وضعیت هنرهای سنتی و مردمی در آغاز پادشاهی قاجار و چگونگی ورود هنرهای غیرایرانی و اروپایی به ایران و شکل گیری و تحول آن ها خواهیم داشت، سپس فرایند تحول و پیشرفت این هنرها را در مراحل آغازین رشد، بررسی خواهیم کرد. سرانجام نیز به بلوغ و بالندگی آن ها و ورودشان به جامعه علمی و دانشگاهی خواهیم پرداخت.
موسیقی شفاهی و تقلیدی
موسیقی شفاهی و تقلیدی تهران کاربرد دینی و غیردینی داشته است.در یک دوره تاریخی دراز در جامعه ایران، موسیقی، جدا از شیوه علمی و در خط سنتی به صورت شفاهی و تقلیدی در جامعه رواج داشت و سینه به سینه انتقال می یافت. فلاندن که در زمان محمدشاه قاجار در سال های ۱۲۵۶- ۱۲۵۸ق/۱۸۸۰-۱۸۸۲م در ایران به سر می برده، موسیقی ایرانی را بسیار ابتدایی وصف کرده، و سبب عقب ماندگی آن را غیرعلمی بودن و صورت شفاهی و تقلیدی داشتن موسیقی دانسته است. اکنون نیز با این که هنرمندان موسیقی از نت نویسی اروپایی بهره می جویند، اما هنوز همچنان روش اساسی آموزش موسیقی به صورت سینه به سینه است. در جامعه سنتی تهرانِ دوره قاجار، موسیقی در میان ۳ گروه اجتماعی رواج داشت: ۱. افراد برخی از خانواده های سرشناس قشر بالای اجتماعی که هر یک معمولاً بنا بر ذوق خود با یک یا چند ساز آشنایی داشتند و بیش تر در محافل خانوادگی یا خصوصی آن ها را می نواختند؛ ۲. افرادی از قشرهای پایین اجتماعی که موسیقی برای برخی از آن ها کاری ذوقی و تفننی، و برای شماری بیش تر کاری حرفه ای بود که با حضور در مجالس بزم و شادی مردم از این راه امرار معاش می کردند. این گروه در میان مردم تهران به مطرب و عمله طرب (دنباله مقاله) معروف بودند؛ ۳. روضه خوانان و تعزیه گردانان، به ویژه تعزیه خوانان تکیه دولت که بیش تر آنان با موسیقی ایرانی و دستگاه ها و مقام های آن آشنا بودند و در هر نقش آوازی در مقام و گوشه ای متناسب با آن نقش به گوش مردم می رساندند.
← موسیقی تعزیه
هسته مرکزی نگارگری در تهران در دربار قاجار و توسط گروهی از بهترین نقاشان دربار کریم خان زند(کـه از شیراز به تهران آمده بودند) شکل گرفت. نقاشی رنگ و روغن نیز که در دوره ناصری به ایران آمده بود، رواج یافت و به صورت تابلوهای نقاشی زیرلاک (مانند قلمدان سازی) و میناکاری آشکار گردید. نقاشی های دوره قاجار را به ۴ گروه می توان تقسیم کرد:۱- چهره نگاری از شاهان و درباریان زن و مرد؛۲- نقاشی از مجالس رسمی درباری مانند باریافتن سفیران و نمایندگان سیاسی به حضور شاه؛۳- نقاشی های تفننی درباری از مراسم مختلف، به ویژه مراسم زنانه مانند رقص و حرکات بندبازی؛۴- نقاشی های خیالی عامیانه یا نقاشی قهوه خانه ای، که بنیان گذاران آن گروهی نقاش ساختمان و کاشی گر و پرده ساز بودند. هر یک از این گروه ها نیز شاخه هایی با ویژگی های مخصوص خود داشته است. در دوره کریم خان زند و فتحعلی شاه نمونه هایی از بهترین نقاشی ها در تهران پدید آمد. از آثار نگارگران بزرگ چهره نگار این دوره مانند میرزا بابا، مهرعلی و عبدالله خان در تهران، شبیه شاه و شاهزادگان و رجال دولت، تصویر زنان بزم افروز، رقاصه ها، نوازندگان و زنان آکروبات را در دست داریم. نقاشی های بزمی به سفارش رجال و اعیان برای آرایش فضاهای اندرونی و طرب خانه های آنان تهیه می شدند و با آن ها فضای بالای طاقچه ها و طاق نماها را می آراستند و از این رو تارک این نقاشی ها معمولاً جناقی است.
← سرآمدان نگارگری
...
مردم تهران در طول حیات اجتماعی کوتاه شهرنشینی خود زمینه هایی از هنرهای کلامی، موسیقایی، نمایشی و تجسمی را تجربه کرده، و با آن ها زیسته، و آن ها را به شکل های متنوع جلوه گر ساخته اند. برخی از هنرها در این جامعه، مانند موسیقی، نمایش و نگارگری ریشه در فرهنگ سنتی ایران و پیشینه ای بسیار دراز دارند، و در طول حدود دو سده گذشته فرایند تحول را پیموده، و از شکل سنتی کهن خود به شکلی نوین و علمی گسترش یافته اند. برخی هنرهای دیگر مانند عکاسی و سینما نخستین بار در جامعه تهران نضج گرفته، و در این شهر روند تطور و پیشرفت را پیموده اند.در این بخش نخست مروری کوتاه به چگونگی وضعیت هنرهای سنتی و مردمی در آغاز پادشاهی قاجار و چگونگی ورود هنرهای غیرایرانی و اروپایی به ایران و شکل گیری و تحول آن ها خواهیم داشت، سپس فرایند تحول و پیشرفت این هنرها را در مراحل آغازین رشد، بررسی خواهیم کرد. سرانجام نیز به بلوغ و بالندگی آن ها و ورودشان به جامعه علمی و دانشگاهی خواهیم پرداخت.
موسیقی شفاهی و تقلیدی
موسیقی شفاهی و تقلیدی تهران کاربرد دینی و غیردینی داشته است.در یک دوره تاریخی دراز در جامعه ایران، موسیقی، جدا از شیوه علمی و در خط سنتی به صورت شفاهی و تقلیدی در جامعه رواج داشت و سینه به سینه انتقال می یافت. فلاندن که در زمان محمدشاه قاجار در سال های ۱۲۵۶- ۱۲۵۸ق/۱۸۸۰-۱۸۸۲م در ایران به سر می برده، موسیقی ایرانی را بسیار ابتدایی وصف کرده، و سبب عقب ماندگی آن را غیرعلمی بودن و صورت شفاهی و تقلیدی داشتن موسیقی دانسته است. اکنون نیز با این که هنرمندان موسیقی از نت نویسی اروپایی بهره می جویند، اما هنوز همچنان روش اساسی آموزش موسیقی به صورت سینه به سینه است. در جامعه سنتی تهرانِ دوره قاجار، موسیقی در میان ۳ گروه اجتماعی رواج داشت: ۱. افراد برخی از خانواده های سرشناس قشر بالای اجتماعی که هر یک معمولاً بنا بر ذوق خود با یک یا چند ساز آشنایی داشتند و بیش تر در محافل خانوادگی یا خصوصی آن ها را می نواختند؛ ۲. افرادی از قشرهای پایین اجتماعی که موسیقی برای برخی از آن ها کاری ذوقی و تفننی، و برای شماری بیش تر کاری حرفه ای بود که با حضور در مجالس بزم و شادی مردم از این راه امرار معاش می کردند. این گروه در میان مردم تهران به مطرب و عمله طرب (دنباله مقاله) معروف بودند؛ ۳. روضه خوانان و تعزیه گردانان، به ویژه تعزیه خوانان تکیه دولت که بیش تر آنان با موسیقی ایرانی و دستگاه ها و مقام های آن آشنا بودند و در هر نقش آوازی در مقام و گوشه ای متناسب با آن نقش به گوش مردم می رساندند.
← موسیقی تعزیه
هسته مرکزی نگارگری در تهران در دربار قاجار و توسط گروهی از بهترین نقاشان دربار کریم خان زند(کـه از شیراز به تهران آمده بودند) شکل گرفت. نقاشی رنگ و روغن نیز که در دوره ناصری به ایران آمده بود، رواج یافت و به صورت تابلوهای نقاشی زیرلاک (مانند قلمدان سازی) و میناکاری آشکار گردید. نقاشی های دوره قاجار را به ۴ گروه می توان تقسیم کرد:۱- چهره نگاری از شاهان و درباریان زن و مرد؛۲- نقاشی از مجالس رسمی درباری مانند باریافتن سفیران و نمایندگان سیاسی به حضور شاه؛۳- نقاشی های تفننی درباری از مراسم مختلف، به ویژه مراسم زنانه مانند رقص و حرکات بندبازی؛۴- نقاشی های خیالی عامیانه یا نقاشی قهوه خانه ای، که بنیان گذاران آن گروهی نقاش ساختمان و کاشی گر و پرده ساز بودند. هر یک از این گروه ها نیز شاخه هایی با ویژگی های مخصوص خود داشته است. در دوره کریم خان زند و فتحعلی شاه نمونه هایی از بهترین نقاشی ها در تهران پدید آمد. از آثار نگارگران بزرگ چهره نگار این دوره مانند میرزا بابا، مهرعلی و عبدالله خان در تهران، شبیه شاه و شاهزادگان و رجال دولت، تصویر زنان بزم افروز، رقاصه ها، نوازندگان و زنان آکروبات را در دست داریم. نقاشی های بزمی به سفارش رجال و اعیان برای آرایش فضاهای اندرونی و طرب خانه های آنان تهیه می شدند و با آن ها فضای بالای طاقچه ها و طاق نماها را می آراستند و از این رو تارک این نقاشی ها معمولاً جناقی است.
← سرآمدان نگارگری
...
wikifeqh: هنر_در_تهران