لغت نامه دهخدا
هندوکش. [ هَِ دُ ] ( اِخ ) دهی است از بخش داران شهرستان فریمان. دارای 1098 تن سکنه ، آب آن از قنات ، رودخانه و چشمه ،محصول عمده اش غله و حبوب ، و کار دستی مردم بافتن جاجیم و قالی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).
فرهنگ فارسی
دانشنامه آزاد فارسی
پیشنهاد کاربران
هندوکش بسیار زیباست خونه های خشت گگلی اب وهوای بسیار عالی وروستای ارام وبی صدا ومردمان مهربان ومهمان نواز وبا اصالت
هندو به معنای آب و کش به معنی جمع شدن هندوکش یعنی جایکه آب زیاد جمع شده است
زنده باد روستای هندوکش فریدن مخصوصا هاشمی ها زنده باد به شریفی ها و . . . فرق نمیکنه همه سالارن تاج سرن /
هندوکش یکی ازبزرگترین روستاهای فریدن که زبانشان ترک است وافتخارمیکنندکه ترک اندبیشترین جمعیتش محمدشریفی اند هندوکش اصیلند
به دلیل اینکه افراد این روستا در سپاه نادر به هند لشکر کشی کرده و افرادی از هند را به اسیری آ ورده و نهایتا به روستای هندوکش معروف شده .
زنده خاندان برخورداری
این خاندان اصیل تورک زبان میباشد که همیشه تورک بوده و خواهد ماند. اجداد ما تورک بوده و انسانهای شریفی بودن
زنده خاندان برخورداری
این خاندان اصیل تورک زبان میباشد که همیشه تورک بوده و خواهد ماند. اجداد ما تورک بوده و انسانهای شریفی بودن
هندو کش از نامش و قبرستان آن مشخص است استعمارگران که نیروهای هندو زیاد داشتن اهالی منطقه با انهامبارزه واکثرانهاراکشتندیا فرار کردند به این دلیل به هندوکش معروف شده است
هندوکش از زمان کوشانیان به بعد به این نام معروف شد که در اصل هندو کوشان است بعد هندوکوش میشود کوشانیان چون هندو بودند
هندو کَش ( کَژ ) یعنی کوه هندو ها یا کوهستان هندوها کَش یا کَژ ( که ژ ) در زبان کردی یعنی کوه برای مثال: کش و کوه