آن کو به هندوان شد یعنی که غازیم
از بهر بردگان نه ز بهر غزا شده ست.
ناصرخسرو.
|| ( اِ ) ج ِ هندو. رجوع به هندو شود.هندوان. [ هََ دَ ] ( اِخ ) نام قلعه بلخ است. ( برهان ).
هندوان. [ هَُ ] ( اِخ ) نهری است بین خوزستان و ارجان و بر آن ولایتی واقع است. ( معجم البلدان ).
هندوان. [ هَِ ] ( اِخ )دهی است از بخش حومه شهرستان خوی. دارای 175 تن سکنه ، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و هنر دستی مردم جاجیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
هندوان. [ هَِ ] ( اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔشهرستان خوی. دارای 90 تن سکنه ، آب آن از رود قطور و محصول عمده اش غله ، حبوب ، کرچک ، کدو و کار دستی مردم جاجیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).