هنبغ. [ هُم ْ ب ُ ]( ع ص ، اِ ) سختی گرسنگی. ( منتهی الارب ). و در لسان العرب آمده است که به صورت وصف نیز به کار رود. گویند: جوع ٌ هنبغ و هنباغ و هنبوغ ؛ أی شدید. || خاکی که به کمتر بادی به هوا خیزد. || شیربیشه. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || زن ضعیف حمله. ( از اقرب الموارد ). زن سست گیر. ( منتهی الارب ). || زن گول. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || زن تبهکار. ( از اقرب الموارد ).